امشب ساعت ۲:۵۰ دقیقه بود نون نداشتیم پس فردا باید میرفتیم مزرعه(اینجا چند روزی نون تو مغازه پیدا نمیشه مردم فکر میکنن قراره جنگ شه خونشون پر نون کردن بعدش ما نون ندارم الان بخوریم😑)
۳ رسیدم ۱ساعت اونجا موندم بعدش ساعت شد ۴ دومین نفر اومد بعد های بیشتر بیشتر شد ساعت
۶ اولین نفر گرفتم اومدم
جالبیش اینجاست که بعد کلا ۳۵ تا نون دادن
الان که فکر میکنم چرا انقدر زود رفتم فک کنم میخواستم بببینم اولین نفر بودن چه حسی داره
حوصلم هم سر رفته بود واسه اون زود رفتم🙃