یکی از دوستای صمیمی قبلنم یمدته مامانم زیر نظرش دارتش برای داداشم
هی میخاست خودش بگه گفتم من باهاش راحترم خودم میگم نتیجه اولیه که اصلا شرایط ازدواج داره نداره تو رابطه هست نیست چطوریاس رو اول مشخص کنیم بعد خانواده ها وارد شن
آخه داداشم خیلی روحیه اش حساسه موقعیت شغلی حقوق و ماشین خوبی داره ولی خجالتیه
کلی دانشجو فرهنگیان کلی آدم شاغل بهش پیشنهاد دادیم ولی همشون ن میگفت داداشم
حالا از دوست من اولین نفری خوشش اومده
منم دیشب زنگ زدم وایسادام برای دوستم همه شرایطو توضیح دادم ولی نمیدونم چرا حس میکنم گند زدم زود پیش رفتم شغلش و حقوقشو ماشینشو شرایط و جو خانوادگیمون قد و عکسشو برای دوستم همه چیز گفتم و فرستادم
میگم نکنه تند پیش رفته باشم
اون جوری که فهمیدم ته دلش جواب منفیه آخه شوک شده بود من بعد چن ماه زنگ زدم اونم به آین نیت
الان موندم چطور جواب نهایی و بدور از شوخی ازش بگیرم
اگه جواب مثبت بود فعلا داداشم نیست بگم خانواده ها برن جلو یا بگم یه قرار بزارن داداشمو ببینن