2777
2789

من 6 ماهه که با خانواده شوهرم قطع ارتباطم. دلیلش هم خلاصه بگم بی محلی ها و تبعیض هاشون بود و اینکه از ما پول بگیرن و خرج برادرشوهرم و زنش کنند. شوهرم دیر به دیر میرفت خونه بابا و مامانش و کوتاه می موند و میومد و خیلی سعی میکردن پرش کنند. حالا شوهرم خیلی حرفهاشون رو به من نمیزد و توجهی نمیکرد بهشون. حالم خوب بود توی این 6 ماه تا امروز. یکی از فامیلهای شوهرم فوت شد. مامان من که متوجه شد رفت. به منم گفت تو بیا. ولی چون مامانم در جریان قطع ارتباطم نیست، من بارداری و ویارم رو بهونه کردم و گفتم حالم خوب نیست. مامانم هم خودش رفت. مادرشوهرمو توی جمع دیده. اونم با صدای بلند جلوی همه گفته که چرا دخترت نیومد؟ مامانم هم گفته حالش خوب نیست و ویار داره. مادرشوهرمم گفته حالا ببینم با این همه ناز و ادا میتونه پسر بیاره. بعید میدونم پسر هم بیاره. این همه نازش برای چیه. از وقتی مامانم بهم گفت اعصابم خورد شد به شوهرم گفتم. گفتم که اونا برای من کاری نکردن. برای بچه من هم نمیکنند. دیگه به اونا جنسیت بچه چه ربطی داره که این حرفها رو زدن. شوهرمم گفت از کجا معلوم مامانت راست بگه. گفتم مامان من چرا باید الکی بگه. تازه مامان تو سابقه دار هم هست. همیشه همین بوده و دیده تو هیچ وقت از من طرف داری نمیکنی هر دفعه پر روتر از قبل شده. دیگه باهاش قهر کردم و واقعا امیدی به شوهرم ندارم. شما بودید چکار میکردید؟ من به طلاق هم فکر کردم.

عزیزم میشه دوتا تاپیک اخرمو گزارش بزنی لطفا؟🥺

دانشگاه علوم پزشکی مشهدد " منتظرم باش " مهر ماه دانشجوی تو خواهم بود " در رشته داروسازی "        تو قند روز های تلخ منیی " تو امید زندگی منی " تو با بودنت به زندگی من امید دادی " تو شدی قلب و تنو روحم " تو شدی تمام وجودم " من از خدا عشقو خواستم تورو به من داد "  فقط یکبار یه نفر میاد تو‌ زندگیمون که با نفس هاش،با نگاش،با حرفاش،با وجودش،با بودنش از این دنیا یه بهشتی واست میسازه که دیگه بدون اون بهشت واقعی رو هم نمیخوای تو اومدی تو زندگیم.تا من مزه خوشبختی رو بچشم اومدی تا دلیل آرامش و لبخند من باشی اومدی تا زندگی کنم تو اومدی... تا بشی آرامش روح و جسم من منی که با تو دنیا واسش قشنگتره تو اومدی... تا صدات بشه مسکن همه دردام دستات بشه همه زندگیم بغلت بشه پناهگاه من خیییلییی خوشحالم که دارمت و خییییلییی دوست دارم و بخاطر اینکه اینقد خوبی...برای داشتنت فقط باید هر لحظه خداروشکر کرد❤️  بمون برام قلب من زندگی من عمر من 🥹💋ermia❤️🐣 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا سریع به طلاق فکر نکن مردا اینجورین لوس و مامانی😐🤦🏻‍♀️الان به فکر خودت و بچت باش و حرص نخور رو بچه تاثیر میذاره ک.ون لق همشون خودت و نینی مهمید

لطفا برای حاجت رواییم یه صلوات میفرستی♥️✨️

ببخشیداباید می‌گفت پسر بیاره میرینه کف دست شما عفریته خانوم؟

چی بگم. مشکل اینه که ما خونوادگی خیلی مراعات میکنیم. نمیتونیم اینجوری جواب بدیم. البته اونها لایق بدتر از این حرفها هستن

چی بگم. مشکل اینه که ما خونوادگی خیلی مراعات میکنیم. نمیتونیم اینجوری جواب بدیم. البته اونها لایق بد ...

منم قبلا اینجوری بودم هر بیخانواده ای از اونور میومد واسم شاخ میشد هرچی دلش میخواست میگفت

الان نه 

هرکی هرجور حرف بزنه مثل خودش باهاش حرف میزنم 

الان حس میکنم واقعا حالم بهتره از اینکه دیگه میترسن خیلی حرفارو بهم بزنن

هرچی اَداست مال گداست😂👌🏻 #ندید_بدید  

بخاطر بچتم شده سعی کن آروم باشی بچت روح داره میفهمه تو و باباش رابطتون خوب نیس ممکنه حتی زایمانتم سخت بشه برات الان سلامتی خودتو بچت مهمه بعد که فارغ شدی با شوهرت حرف بزن ولی الان قهر رو بذارید کنار و بخاطر بچتون هم شده و حال خودت آشتی کنین ممکنه بعد از زایمان خدایی نکرده افسرده بشی

حالا سریع به طلاق فکر نکن مردا اینجورین لوس و مامانی😐🤦🏻‍♀️الان به فکر خودت و بچت باش و حرص نخور ر ...

از دست شوهرم عصبی هستم. فقط این بار نبوده که. از اول جلوی مامانش و خواهراش نتونست بایسته. هرچند اونها رو مقصر میدونست. اصلا نمیدونم میشه به همچین مردی تکیه کرد؟ من و بچه ام به کی دل خوش کنیم واقعا؟

از دست شوهرم عصبی هستم. فقط این بار نبوده که. از اول جلوی مامانش و خواهراش نتونست بایسته. هرچند اونه ...

خب هیچی دیگه الان با یه بچه وسط زندگی تازه به این نتیجه رسیدی کاری نمیشه کرد

لطفا برای حاجت رواییم یه صلوات میفرستی♥️✨️

بی خیال به خودت و بچت فکر کن حرفی که زده و خودش رو خراب کرده تو جمع که آدم نمیاد از این حرف ها بزنه ...

خودشم برام مهم نیست چه برسه به حرفش. چیزی که به هم ریخته منو اینه که شوهرم هیچوقت جلوشون نتونست بایسته

منم قبلا اینجوری بودم هر بیخانواده ای از اونور میومد واسم شاخ میشد هرچی دلش میخواست میگفتالان نه هرک ...

من الان از این ناراحتم که شوهرم هیچوقت جلوی خواهراش و مادرش نایستاد و از من دفاع نکرد.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز