بخونید برای چند روز پیشه
دوستمون مامانش مغازه داره لباس ، حال مامانش بد بود چند روزی دوستمون میرفت جای مامانش ماهم میرفتیم پیشش یه مشتری اومد خانمه خیلی لباساش کهنه بود با شوهرش دامنارو دید گفت من مشکی میخوام مشکی ندارید؟ گفتیم که نه شوهرش گفت دوست دارم دامن رنگی داشته باشی دو سه تاشو برد شوهره ، پیراهن ست کرد با دامنا ک خانومه بپوشه
خانمه پوشید قشنگ هم بود خدایی ، شوهره چشماش برق زد استایل خانمه زمین تا اسمون عوض شد ،شوهره گفت اینارو بگیر برات میریم مشکی هم بگیرم
زنه میگفتتتت نههه پولاتو خراب نکن من دامن برا چیمه مانتو دارم خودم نمیخوام فلان… شوهره هعی میگفت بابا بخر بپوش مشکی ام برات میخرم، تابستونه بیرون بپوش، زنه گفت نههه من نمیپوشم نمیخوام ، مرده گفت خب تو خونه بپوش مهمان میاد ، خانم کراپ برداشت دامن برداشت مانتو هم برداشت جمعشون شد نزدیک دو تومن
قیمتارو که دوستم گفت بهشون شوهره دست کشید کارتو بده زنه گفت ماشالله گرونه ما نمیخوایم پول نداریم
شوهره گفت بابا میخرم برات بهت میان برا تنوع خوبن این خانم گفت نهه نمیخوام برا چیته گرون میده …. شوهره راضیش کرد حداقال دامن آبیرو بگیره
قیمت دامن۵۰۰ بود ک واقعا چیزی نیست موقع حساب کردن زنه کارت رو از دست شوهرش کشید گفت من۴۰۰ بیشتر ندارم چیکار کنم حالا؟ شوهره از خجالت اب شد رفت بیرون وایساد ولی صدا میرفت براش مغازه بزرگ نبود آنچنان ، دوستم میگفت نگه میدارم براتون زنه میگفت من۴۰۰ بیشتر نمیدم ، شوهره داد زد دست خانمشو کشید بزد بیرون ….
یه سوال از شما؟ به نظرتون این زن بعدا حق داره بگه چرا شوهرم بهم خیانت کرد؟ یا بهم ارزش نمیده؟