بچه ها از اول هم پدر و مادرم منو نمی‌خواستند ولی بعد از ازدواج چهره واقعی شون دیدم. بچه ها خانواده ام موقع ازدواج جلو شوهرم و پشت سر م تهمت زده بودن به من. باعث شد دید خانواده همسرم نسبت به من بد بشه. اجازه نداشتم برم خونه ی بابام. منو همسرم با هم اختلاف داریم اما بخاطر خواهر برادرام و مادرم هیچ وقت نزاشتن طلاق بگیرم. حتی برای آشتی دادن هم کمکم نکردند. همه رو تو دلم نگهداشتم هزار جور مریضی روحی و جسمی گرفتم. الان چند روزه که جنگ شده مادرم خواهر برادرام و شوهر و بچه هاشون جمع کرده برده روستا. اما به من حتی یه تعارف نکرد حتی یه زنگ نزده ببینه زنده ام یا نه. 😭 فقط بخاطر یدونه بچم دارم زندگی می کنم. توی این جنگ و جدال همسرم از اینکه مادرم بچه هاشو روستا برده و بمن نگفته ناراحت شد افتاد به جونم تا تونست کتکم زد😭
😔😔
احساس می‌کنم واقعیت نداره حرفات
مادرت به شما تعارف نکرده ،بعد شوهرت شمارو کتک زد
خب چرا
یکی دیگه دعوت نکرده
چرا شما کتک خوردی
اگه کتکت زده زنگ بزن ۱۲۳ بگو.برو کلانتری شکایت کن و بگو در امان نیستم . زنگ بزن ۱۱۰ بیاد صورت جلسه کنه
حالا مادرت. شاید بچه خیلی شیطونی داری مثلا؟ دلیلش رو نمیدونی؟
این همسرت چقدر روانیه، رو نده بهش
کاش حالا که از یک دقیقه دیگه خودمون خبر نداریم
اینقدر دل همدیگه رو نمیشکوندیم😔
خدا از شوهرت نگذره اخه گناه تو این وسط چیه 😔😢
تو چرا عقده هات رو اینجا می‌ریزی عزیزم؟ خدا رو شکر پدر و مادر بد نداشتم و ندیدم اطرافم! اما خیلی وقتا خود بچه ها مشکل آفرین و دردسر ساز میشن! خودشون کاری میکنن ک پدر و مادر باهاشون سرد و بی تفاوت میشن! یه طرفه کسی رو قضاوت نکن
بعد میگه شوهرش میزندش که چرا مامانت ب تو زنگ نزده! باعقل تو جور درمیاد؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
