در صورتی که با خواهرم خیلی خوبه و چند برابر قبلا بهش اهمیت میده نظرشو توی هر زمینه ای میپرسه و خیلی باهاش شوخی میکنه ؛ برخلاف من با اون درد و دل میکنه و حرفاشم به من نمیزنه اکثر مواقع باهاش حرف میزنم جوابمو نمیده و بی محل میکنه کلا انگار که وجود ندارم ...
من کلا انگار از چشش افتادم و به زور داره تحملم میکنه اما واقعا هرچقدر فکرشو میکنم کاری نکردم که باب میلش نباشه و فرزند ناخلفی محسوب بشم همیشه حرف گوش کن بودم و مطیعش ... رفتار نادرست و بدی هم نداشتم چرا اینجوریه ؟؟؟ 😐
همینطوری الکی اینطوری رفتار میکنه باهات ؟ با کسی بد حرف نزدی ؟ اصولا پدرا بین دخترا فرق نمیذاشتن😐
تو فکرش نرو و تو هم بی محل کن و چند بار که کارایی گفت بر خلاف میلت بود رو انجام نده براش بگو مثل خودت رفتار میکنم ، شاید هم اتفاقی واسه خواهرت افتاده که بنظرش باید بیشتر هواشو داشته باشه
پدر من دارو ندارشو داده برادرم و زنش و عروسمون حتی تبریک عید هم به پدرم نگفت بعد وقتی باهاش شوخی میکنه و هواشو داره انگار از آسمون افتاده
نه اصلا تو فکرش نمیرم اتفاقا بی محلم میکنم ... اگه براش اتفاقی افتاده بود منم میفهمیدم که چی شده از این متعجبم 😐
واقعا چرا اینجوری رفتار میکنن خیلی زشته مگه فرزندا نباید برابر باشن براشون یهو بی دلیل این کارو میکنن بده خیلی
عزیز اینو گزارش بزنیم
