سلام وقت همگی بخیر
🌺🌺 امیدوارم در کمال صحت و سلامتی باشید 🌺🌺
برادرم ۲۳ سالشه تو بازار تهران داخل عمده فروشی خوراک ( بنکدار ) کار میکنه ، خداروشکر همیشه سرکار هست از ۱۸ سالگی به بعد رفته سرکار ..
صبح ها ۵:۳۰ صبح میره تا میرسه خونه میشه ساعت ۹ الی ۱۰ شب .
سربازی و.. رفته ، تونسته یه ماشین صفر ساینا و ۱۰۰ گرم طلا بخره ...
حالا این چند روز که بخاطر جنگ تعطیل بوده مونده خونه گیر داده به مادرم میگه تو مادری ؟؟
چرا برای من زن نمیگیری خسته شدم از تنهایی ..
مادرم میگه کسی و سراغ داری میگه ن خداشاهده دلم میخواد از تنهایی در بیام ..
دو ساعت نشستم بهش میگم زوده بذار تا ۳۰ میگه باشه بعد ناراحت میشه ..
ببریمش مشاور به نظرتون ؟؟