خانواده شوهرم چند روزی از شهر اومدن خونه مادرشوهرم ت. ی حیاطیم باهم ،من این دفه نرفتم خونه مادرشوهرم گفتم بزار ببینم کسی در میزنه حالمو بپرسه،ن صرفا برای دعوت کردن بیان ،و دیدم ک اصلا نیومدن ،من دیروز سرماخوردم و حالم بد شد از طرفی هم ک ازشون دلخور بودم با اینکه همشون دور هم بودن مارو دعوت نکردن و نگفتن بیاین،بلند شدم اومدم خونه پدرم ،حالا پیش خودم میگم اونا میگن این از قصد رفته ک مارو دعوت نکنه😐خیلی خود خوری میکنم