امروز رفتم اتاق دخترم یکم مرتب کاری همیشه معمولا یا خودش تنها یا با کمک پدرش تمیز میکنه امروز رفتم خودم مرتب کنم
دیدم یه تیکه پوستر از زیر کمدش زده بیرون خم شدم برداشتم دیدم بوی جیش بدی تو بینیم زد یه سی دی بود که جلدش پوستر خوده فیلمه بود من اهل فیلم نیستم همسرم یبار از خونه دوستش یه عالمه فیلم اورد اینم توش بود چون جلدای همشون تقریبا یه شکل بود و روش عکس و خلاصه داستانش بود من همشونو ریختم دور نمیدونم اینو چطور و چه زمانی برداشته و قایم کرده اون زیر
راجب بوی جیشم ازش سوال کردم گفت دسشوییمون خراب بود تو نذاشتی برم جیش کنم منم اومدم تو اتاق خودم جیش کردم ما سرویس بهداشتیمون بخاطر رسوب سریع پر میشد ولی قابل استفاده بود و ما خودمون ازش استفاده میکردیم خداشاهده بهم نگفت میخوام برم دسشویی جالب اینه خودشم تند تند میرفت دسشویی و عجیبه اینجور میگه راجب اون فیلمع هم پرسیدم چرا اوردی اینجا اول سرشو انداخت پایین ابراز پشیمونی و شرمندگی کرد ولی بعد یه دقیقه سریع از اتاق رفت بیرون گفت واااای من چه گرفتاری شدم از دست تو کی از شر تو خلاص میشم و من هاج و واج قفل کردم تهدیدش کردم به رفتن گفتم میرم خونه بابام تو با داداشت و بابات خوش باشید ک گفت اگ بگم نمیری؟ گفتم بگو متقاعد بشم نمیرم گفت من خوشم اومد از جلد این فیلم واس همین نگهش داشتم اینم بگم ما دستگاه دی وی دی پلیر نداریم و فیلم رو ندیده فقط جلد روش اسم فیلم رو زده Step up
من دارم سکته میکنم تمام تصوراتم خراب شد خیلی ناراحتم چند وقته میگه بیار داداشو رو شکم من بذار بخوابه و دیشبم همینکارو کرد
داداشش هم ۱سال و ۱ماهشه بعضی وقتا تو بازی هاشم یجور وانمود میکنه که داداشش شوهرشه و خودش زنشه بارها توضیح دادم این برادرته شوهر با برادر فرق داره برادر نمیتونه شوهر ادم باشه ولی میگه من دوس دارم با داداشم ازدواج کنم چه خاکی بریزم سرم انگار همه چیو میدونه اصلا تو عالم بچگی نمیگه یجوریه رفتارش انگار همه چی میدونه