حالم بده اعصابم خورده خوانندس دعوتش کردن بد گفتم منم بیام یکم فکر دوباره گفتم سکوت کرد منم دیگه نگفتم بد گفت بیا گفتم نمیام الکی گفتم
گفت ناراحت نباش دیگ بزار برم بوسم کرد ک آشتی باشم گفتم با بابات برو گفت باشه رفتن تا الان نیومده از ساعت شیش رفته زنگ میزنم برنمیداره باباش زنگ زدم گفت تو ماشینم دختر پسرا حوون هستن من اومدم بیرون بابا خوشم نمیاد گفتم تورو از عمد گفتم ببره اونجا باشی چرا تو ماشینی گفت ول کن پسرم خوبه از این کارا نمیکنه ناراحت نباش گفتم باشه چیکار کنم اومد چ جور رفتارم کنم خاک تو سرش بخاطر سه ملیون ببین حالم خراب کرد سه میدن بهش