من حدودا 6 ماهی هست که با خانواده شوهرم قطع ارتباط کردم.دلایلش هم این بود که واقعا در این سالهایی که ازدواج کردم بهم بی محلی میکردن. هم به من و هم به همسرم. برامون اصلا خرجی نکردن. تمام مراسماتمون رو خودمون گرفتیم و خونه نویی نیومدن بهمون سر بزنن اونم طی 4 سال. من اوایل فکر میکردم با همه عروس هاشون اینجوری هستند و برام مهم نبود. چون از عروسهای قبلی بی خبر بودم که براشون چکار کردن یا نکردن. طی این چند سال هم همش احترام گذاشتم و کمک مالی کردم و حتی یه تشکر نشنیدم. وقتی برادرشوهرم ازدواج کرد براش 4 تا مراسم لاکچری گرفتند و ماه عسل خارج کشور فرستادنشون. اینم بگم که زمانی که من ازدواج کردم هم وضعشون خوب بود ولی کاری برامون نکردند. همسر من ادم خوش قلبیه و همیشه با اینکه از بچگی بین اون و داداشش فرق گذاشتند میگفت اشکالی نداره. ولی دیگه من 6 ماه پیش تموم این مسائل که روی هم جمع شده بود رو به مادرشوهرم و خواهرشوهرم گفتم و گفتم برای ما هیچ کاری نکردید و دیگه توقعی نداشته باشید و بهمون زنگ هم نزنید. البته اینم بگم که دلیل این بی محلی ها رو خواهرشوهرم میدونم که از اول بهم حسادت میکرد. به تحصیلاتم، جایگاه اجتماعیم و موقعیت خانوادگیم. ولی به بقیه عروسها چون سطحشون کمتر از خودش بود کاری نداشت. منم اینا رو بهش گفتم. و گفتم دیگه باهاتون کاری ندارم. باهام کاری نداشته باشید. همسرم هم دیگه جوابشون رو نمیده و به من حق داده البته خونه پدر و مادرش میره دیر به دیر و زود برمیگرده. الان هر دومون راحتیم. ولی مشکل من وقتیه که همسرم میره خونشون. و هی میشینن از اینکه اینقدر خرج داریم و نداریم و این چیزا پیشش میگن. در حالی که واقعا وضع مالیشون خوبه و این ترفندشون است که مثل قدیم از همسرم پول و توجه بگیرند. ولی من به همسرم گفتم برن از داداشت بگیرن که همه کار برای خودش و زنش کردند. من که دلم براشون ذره ای نمیسوزه دیگه و اجازه نمیدم براشون کاری کنی. اینم بگم که من باردارم و از وقتی که باردار شدم حتی یه تبریک خشک و خالی هم به من یا همسرم نگفتند و خودشون رو زدند به اون راه. به همسرم گفتم با رفتن تو خونه بابا و مامانت مشکلی ندارم ولی خودم و بچه ام نماییم و نمیذارم هم کاری براشون کنی. اینم بگم چند روز قبل برادرشوهرم بهم پیام داد که من تازه شنیدم بارداری و تبریک میگم بهت. ولی من جوابش رو ندادم. چون اصلا دلم نمیخواد دیگه باهاشون در ارتباط باشم. البته بقیه به روی خودشون نیاوردند و فقط برادرشوهرم بهم تبریک گفت. شما جای من بودید همین برخورد رو داشتید یا نه؟