2777
2789

مثلا جن منظورته؟

دارم رفته رفته تبدیل به آدمی میشوم که به فکر کردن فکر میکند.حالا فکر کردن برای من عادت شده،هدف شده! همه اش دلم میخواهد بشینم و فکر کنم.مهم نیست که دست هام به چه کاری مشغولند... "و چقدر انسان تنهاست!مثل پر کاه در هوای طوفانی"🖤

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من مربوط ب دختر خواهر مه ک فوت شده ،،دختر خواهر من ۱۶سالگی خودکشی کرد من ۱۹سالم بود اون موقع و اینکه خیلی باهم صمیمی بودیم و نزدیک 

ی سری تو اتاقم نشسته بودم شلوارک پام بود داشتم ب دختر خواهرم فکر میکردم ی دفه دیدم پام خیس شد بلند شدم جیغ کشیدم از ترس مادرم بیدار شد ،خیلی ترسیدم 

بعد از ی نفر پرسیدم گفت شاید بچه خواهرت پیشت بوده و اون هم قطره اشک بوده ،،خلاصه هیچ جوابی واسش پیدا نکردم تا الان ک ۳۹سالمه

همیشه مهربان میمانم"I will always stay kind."❤️

اینکه چرا به این مریضی مضخرف باید مبتلا بشم چرا من خیلی دلگیرم

میفهممت...گاهی از کارای خدا ادم سردرنمیاره اما ته قلبت همیشه روشن باشه که خدا بدتو نمیخواد و اگه الان رنجی میکشی قطعا به بهترین شکل جبران میشه...فقط صبور باش دختر خوب

۴سالم بود پدر بزرگم‌ فوت کرد با مامان ‌و بابام رفتیم شهرستان برای ختم و … بعد دو روز بابام برگشت تهران و و من با مامانم شهرستان بودیم تا مراسمات تموم بشه و برگردیم،توی اون مدت مامانم بخاطر از دست دادن پدرش بهم خیلی توجه نمیکرد و تمام مدت من با یک زن بودم و تو خونه و مسجد و حتی تالار برای مراسمات ،حتی اون منو دستشویی‌ میبرد و باهام خیلی خوش رفتاری می‌کرد .مراسم تا تموم شد و برگشتیم تهران هرچی میگفتم چنین کسی بوده همه انکار می‌کردن الان حدود ۱۵سال میگذره و من از بچگی سراغ اون زن رو میگیرم‌ همه میگن چنین کسی‌ وجود نداره کلی تحقیق و پرس و‌جو کردم‌ولی‌ متاسفانه انگار چنین کسی واقعا وجود نداشته….اما من اسمشو،چهرشو،صداشو یادمه 

و این داستان از بچگی برام عجیبه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز