مشکلی هم با همدیگه نداریم ۶ ساعت راهمون دوره ۵ ساله هیچ عروسی رو نرفتیم به خاطر راه دورمون این بار واقعا برنامه ریزی کرده بودم براش مامانم هم گفت بریم لباس بگیریم خرید کنی یهو گفت نمیریم بابات سرکاره گیره حالا چی میشه نریم اوم لحظه دوست داشتم جیغ بکشم ولی جلو خودمو گرفتم الان استوری بقیه رو میبینم یه جوری میشم همه دور هم جمعن
این حس طبیعیه بنظرتون🙃اصلا نمیتونم کنار بیام با این موضوع چون هر دو تاشون چه مامانم چ بابام همیشه اول خوب برنامه ریزی میکنن اوکی رو میدن سریع هم پشیمون میشن خیلی یده اینطوری
﮼طُدَرمـانِزخمهایِوجودِمَنـــی🙂♥️🫂دوستان کاربری از ۱۴ خرداد دست منه و تاپیکای قبلی مال من نیست😇💙
مامانت باید میرفت من عروسی برادرزاده ام بیست ساعت فاصله هم باشه میرم چه برسه ۵ ساعت یا حداقل تو رو با یکی میفرستاد
وقتی جواب استارتر یه تاپیک و میدم تو خودتو نخود اش نکن جواب نده چون گ و ه خوریش به تو نیومده حالا هر چی دوست داری منو ریپ بزن جواب و تایپ کن من اسم کاربری تو تو اعلاناتم ببینم نخونده پیامت و حذف میکنم حالا هری رد کارت باباااا