این طناز اینقدر دریده و بیادبه که عین اون از جنگل فرار کردهها با نگار بحث میکرد
کصخل میگفت آینه آینهه،من جای نگار بودم میرفتم چنان میزدمش نمیدونم چجور اینقدر صبر داره
یا مثلا خود عنش هر بحثی که بین شاهیز و بچهها پیش میاد میپره وسط از کاپل عنش دفاع میکنم بعد مثل وحشیا به همه میتوپه دخالت نکن و فلان
این اسکل رو از کجا پیدا کردن خدایی؟