حالا پدرم یکم کم آورده و شرایطمون خوب نیست
ما به کسی چیزی نگفتیم یعنی خب فقط مغازه اش جا به جا شده و اینا
بعد انگار همسرم به مامانش گفته
مامانش هم همش ازم میپرسه کار و کاسبی بابات چطوری میگم خداروشکر
میگم همین خرج خورد و خوراک و در بیاره باز خوبه خداروشکر
گفتم اونکه در میاد خداروشکر مامانم دوس داره فرش و مبل عوض کنه هزینه های سنگین تر یکم سخت شده
ناراحتم از همسرم چرا مشکلات خانواده من و مادرش باید بدونه
واقعا دلم میخواد گریه کنم 🥲
شما جای من بودین ناراحت نمیشدین از همسرتون؟