هستین تعریف کنم؟
نمیخوام به در و دیوار تعریف کنم
زود
تعریف کن
بگو گل
بگو
امروز مامان بزرگم واسه ساعت حدود ۲ اینا مهمون داشت و من و مامانم هم از صبح رفته بودیم کمکش.
بعد ایشون همراه مهمونا اومده بود به کنار، اومده داره از دسری که درست کرده بودم ایراد گرفته که این چیه ساده درست کردی😃 منم چیزی نگفتم گفتم احتراممو نگه دارم
شد عصر و خانوما تو آشپزخونه جمع شده بودیم و بحث چیزای عتیقه بود. بعد مامان بزرگم داشت چن تا وسیله نشون میداد که واقعا هم بعضیاش چند میلیون قیمت دارن. اینم وقتی دید وسیله هارو، یجوری داشت خودشو جر میداد که من عتیقه خیلی دوس دارم که مامان بزرگم بهش بده همشو. حالا تو خونش یدونه عتیقه هم پیدا نمیشه.
زود باش بگو، میخوام بخوابم
منم هم به خاطر حرکت امروزش و هم واسه چند تا حرکت دیگه به مامانبزرگم گفتم لازم نکرده به کسی بدی، خودت بذار تو دکور یا استفاده کن. واسه خودته
کارم نمیدونم درست بود یا نه ولی واقعا حدشو نمیدونه
مامان منم که کلا ساااااااده هیچی نمیگه بهش😑
اره
همشو تعریف کردی اسی بی زحمت ریپلایم کن قشنگم موضوع خیلی جالب و هیجانیه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
