مثلا خانواده من خیلیییی حساسه روی کار کردن بیرون از خونه ولی من با سلیطه بازی و گریه راضیشون کردم ی مدت رفتم بعدش دیگه نشد الانم باز میخوام همین کار و کنم
در کل محدویت زیاد دارم و داشتم ولی با همش مقابله کردم شاید ی وقتایی روزی ۲ تا ۳ بار بخاطر این محدودیت ها گریه کردم ولی چاره ای نیست
حالا شما بگید 😁
س .. روش درستی نیست
تک دختری؟
چون منم همینم🤦
وقتی منو خیلی تحت فشار بزاری تحمل میکنم تا مدت طولانی یهو منفجر میشم و اون منفجر شدن انقدر شدیده که دیگه کاریم ندارن
البته من کلا دوتا محدودیت داشتم
طلاق یک تابوی بزرگ بود انجامش. دادم
زندگی مستقل و تنهایی تابوی بزرگتر انجامش دادم
جرات نداره کسی ازم چیزی بپرسه
چون نه خودم اجازه میدم به خودم در مورد مسائل کسی فضولی کنم نه کسی میکنه
افرین زندگی همینه... واسه خواسته هات بجنگ
منتها سیاست هم داشته باش اگر زبان نرم جواب میده
نمیذارن شب برم بیرون دماغ عمل کنم
من مامانم نمیذاشت شبا برم کافه یا هرچی میرفتم به مامان دوستم میگفتم بره زنگ بزنه به مامانم بگه منم باهاشون میرم خیالت راحت یک دوبار اومد ولی خب دیگه نیومد دیگه الان مامانمم کاری نداره 😂
بزرگترین کاری که کردم خودکشی بود. بعد دیگه ولم دادن😑
کی بیشتر بهت گیر میده؟
محدودیت قبلا زیاد داشتم
ولی الان شده ۲۲ سالم به مرور کم شد
هفته پیش با وجود عدم رصایتشون تنهایی خودم رفتم سفر
خیلی تجربه جالبی بود تا حالا ترفته بودم ولی دیدم حالم با خودم و تنهاییم چقده خوبه همش از تنهایی در میرفتم هنوزم تنهایی رو کامل نپذیرفتم با اینکه دوست و رفیق دارم ولی انگار دوس دارم همه رو کنار بذارم🤗
