2777
2789
عنوان

بهم گفتند تو طالع تو بچه نیست

937 بازدید | 83 پست

سلام به همه دوستان

از همگی عزیزان بابت پاسخشون تو تاپیک رنگ مو ممنونم

از خودم بخوام بگم 
من یه خانم ۳۸ ساله ام ، ۳/۵ ساله که ازدواج کردم و ۲/۵ ساله که با تلاش باردار نمیشدم

خواهرشوهر و جاریم هردو چند ماهیه که زایمان کردند 

و من سنم از هردوی اونها زیاده
و جاریم بعد من عروسی کرد و تو سالگرد ازدواجش باردار بود 

مادرم و خواهرم رفتند پیش یه سید! و اون گفته بود تو طالع اینها بچه نیست و مشکل از همسرشه و این حرف رو خواهرم یه جوری بهم گفت که من بهم ریختم
و منم به همسرم انتقال دادم و هردو ناامید شدیم
( دوستان من میدونم یعنی الان به این باور رسیدم که دروغگویی بیش نیستند) 

ولی واقعا مشکل از همسرم بود با چکاپ و ازمایشاتی که داده بودیم ، اما همسرم زیر بار دکتر نمیرفت
مادرم بیش از حد بهم فشار میاورد که بچه بیار همسرت بهت بیشتر وابسته بشه و فلان
افکار قدیمی صد سال پیش!‌
من یه مدت ناامید شدم
ولی بعد گفتم توکل میکنم هرچیشد شد
من تا الان هم زندگیمو سپردم به خدا
شاید با اومدن بچه من به اون آسیب بزنم و فردا مدیونش بشم
یا اون بیاد به من آسیب بزنه‌

) خانواده مشکل داری دارم ( از طرف مردای خانواده)  برادر، دایی، پسرخاله ؛ پدر؛ در تمام طول زندگیم از بس مشکل ساز بودند و مادرم و مادربزرگم و خاله ام زجر کشیدن ، من از بچه دار شدن فراری بودم ) 

میترسیدم و میگفتم خدایا من روحم توان آسیب های دیگه رو نداره
و میترسم بخاطر آسیبهای گذشته ام من به بچه ام آسیب بزنم 
( گرچه من با روانشناس در این مورد در ارتباطم) ‌

و توکل کردم و این قضیه رو فراموش کردم

چون هم خودم میترسیدم هم همسرم همکاری نمیکرد و از طرفی همسرمم از خودش ناامید بود و با این حال از غرور دکتر نمیرفت

همه چی اینجور موند تا اینکه من  ۱ هفته است که فهمیدم علایمم علایم پریودی نبود و باردارم
و دوباره به قدرت خدا ایمان آوردم 
و بازم فهمیدم خدا حواسش به منو زندگیم هست 
همسرم با اینکه عاشق بچه بود میگفت من به زور چیزی نمیخوام از خدا .
برادرشوهرم پیش ما که شوهرم از اون بزرگتره بچه اشو ناز میداد و همسرم میخندید اما میدونستم ناراحته که ما چرا ما نه
اما بزور نخواستیم جفتمونم 

دوستان دارم شرایطمو میگم که کمکم کنید‌
الان ۴ هفته و ۱ روز هستم ( البته آپ گهواره اینو میگه )  ‌
ولی نمیخوام به هیچکس بگم
نه به مادرم چون سالها تحقیرم کرد که سنت شد ۵۰ و بچه دار نشدی‌
و مدام بقیه رو سرکوفتم کرد که مثلا تحریکم کنه به بارداری
اما وقتی خانواده سمی مو میدیدم ترجیح میدادم خانواده ام بزرگتر نشه‌

به خواهرم نمیگم چون میره خبر میده به بقیه‌‌

  
باقی پیامم رو زیر تاپیک کامنت میکنم نشد هنه رو اینجا بذارم 


خواهرای من شمایید
خدا یه هدیه به منو همسرم داده
اما نمیدونم چجوری نگهش دارم
چه دارویی بخورم
برم پیش دکتر یا سونو؟ 

و روزی ۱ قرص کامل لووکسین ۱۰۰ میخورم اما دکتر گفت اگه باردار بشی باید دوزش رو بیشتر کنم‌

نمیخوام بقیه بفهمن باردارم
چیکار کنم نفهمن؟ 
منظورم اینه از چهره مشخص میشه؟ 
نشستن پاشدن چی؟ 
لباس چجوری بپوشم ‌که کسی نفهمه؟ 

  
بعد چون مادرشوهرم خواهرشوهر و جاریمو دیده بود
که شوهراشون چیکار میکنه براشون
و همسرم رو من حساس بود 
زود به شوهر من گفت که زنت باردار بشه قراره کلی ناز کنه 
و یه جوری بیانش کرد که همسرم اینکار رو نکنه 
و من الان موندم بعد اعلام بارداری هرکاری کنم یا هرچی بخوام میگه دیدی زنت ناز داره!
نمیدونم دعاش کنم یا نفرین
اما الان واقعا نمیدونم چه رفتاری کنم
الان درد زیر شکم و کمر دارم اما نمیتونم به همسر بگم الکی گفتم پریودم که بتونم سوپرایزش کنم و به بهانه پریودی استراحت کنم
اما همسرم یه مدته بخاطر شرایط اقتصادی تو خودشه و منم میترسم بگم بچه دار شدیم و میترسم واکنشش معمولی باشه یا هرچی ، که بخوره تو ذوقم
از طرفی میترسم زود بگم و بچه نمونه اینبار بیشتر ناامید میشه
نمیخوام عجله کنم 
لطفا بفرمایید کی بهش بگم
چون واقعا درد دارم و نمیتونم گاهی کاری انجام بدم و از طرفی نمیخوام بفهمه اما خب عملکردم اومده پایین 
حالت شکمم سفت شده اینها طبیعیه؟ 

ممنون میشم خواهرتون رو کمک کنید چون من واقعا کسی رو ندارم ازش کمک و راهنمایی بگیرم 💓🩵

احتمالا نتونم جواب همه رو بدم اما پیامهاتونو دونه به دونه میخونم 
من غیر از تیروئید بیماری دیگه ای ندارم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مبارک باشه خیلی برات خوشحالم عزیزم تروخدا منم دعا کن به خواسته هام برسم 

یگانه خانم.  اسم کاربریم نزن عزیزمه  م رو نذاشته آخه هی می‌نوشتم یگانه میگفت قبول نمیکنم منم گفتم نزن عزیزم قبول کرد

مبارک باشهههههه الهی صحیح و سالم بغلش کنی نی نیتو😍

به حق دستای کوچیک باب الحوائج علی اصغر و دستای بریده شده عباس ام البنین به زودی تیکر بارداری اینجامشاهده خواهید کرد😍🙏🏻میشه باقلب مهربونت برا ارزوم یه صلوات بفرسین الهی صدبرابرش به خودتون برگرده❤

خواهرای من شماییدخدا یه هدیه به منو همسرم دادهاما نمیدونم چجوری نگهش دارمچه دارویی بخورمبرم پیش دکتر ...

عزیز

خبر رو ولش کن

شما به محض بارداری دوز لووتیروکسین باید بالا بره

جنین به هورمون تیرویید شما وابسته ست

ترنج

خواهرای من شماییدخدا یه هدیه به منو همسرم دادهاما نمیدونم چجوری نگهش دارمچه دارویی بخورمبرم پیش دکتر ...

دکتر نرفتی ینی؟ 

به حق دستای کوچیک باب الحوائج علی اصغر و دستای بریده شده عباس ام البنین به زودی تیکر بارداری اینجامشاهده خواهید کرد😍🙏🏻میشه باقلب مهربونت برا ارزوم یه صلوات بفرسین الهی صدبرابرش به خودتون برگرده❤

خوب بچه نزایی هم چی میشه مگ

انشالله به موقعش توام درک میکنی 

اگه به صلاحت باشه که درک کنی

و اینو بدون من روزی از بچه متنفرررر بودم و هنوزم کمی هستم

اما این فکر منه همسرم که عاشق بچه است چه گناهی داره

و اینم بگم بترس از جملاتی که به کار میبری چون تا کارما حرفت رو سرت نیاره ولت نمیکنه .

ممنونم از پیامت عزیزم

برو زیر نظر یه پزشک خوببه خانواده ها نمیخواهید الان بگیدبه شگهرت همین روزا بگو شک نکن خوشحال میشخ

ممنونم چشم کمی استرس دارم اما میگم که کمکشو داشته باشم 

دعاگوتونم بخدا برای هرکی که دلش بچه میخواد دعا میکنم خدا بهش ببخشه

خیلی خوشحال شدم برات واقعاً امیدوارم صحیح و سالم بیاد بغلت 💝

من بچه نمیخوام ولی دعای مادرای باردار اونم بعد سختی میگیره دعا کن خواسته های دلمو خدا بخواد شرایط سختیم و فکر میکنم ممکنه نشه...  بوس بهت 💝💕🩷

یگانه خانم.  اسم کاربریم نزن عزیزمه  م رو نذاشته آخه هی می‌نوشتم یگانه میگفت قبول نمیکنم منم گفتم نزن عزیزم قبول کرد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792