2777
2789
عنوان

مادر شوهرم

193 بازدید | 14 پست

مگر اینکه با این عنوان بیاید🥴

میخوام از آدما دور بشم ارتباطمو باهاشون به حداقل برسونم


مخصوصا خانواده همسرم


چون یه سری رفتارا میبینم که واقعا فکروخیالش عذابم میده


حتی دیگه نمیخوام جاری هام بهم زنگ بزنن چیکار کنم جوری که ناراحت نشن فاصلمو باهاشون به حداقل برسونم؟؟؟


حتی دیگه نمیخوام کسیو قضاوت کنم ولی نمیدونم چجوری از قضاوت میترسم اینکه کارما سر خودم بیاره

تو تاپیک قبلیم هست چه اتفاقی افتاده اخیرن


حالاامشب همه خونه جاری جمع بودیم میخواستیم اخر شب بریم


برادر شوهر بزرگم گفت ما ۱۰ دقیقه دیگه میشینیم مادرشوهرمم گفت اینا میخوان بشینن واسه غیبت کردن با صدای بلند هم گفت ولی ظاهرا فقط من شنیدم


منم به جاری بزرگه گفتم بیا بریم اینجوری گفتن توهم نشین


یهو جوش آورد بعد اومدم بیرون شنیدم برادرشوهرم گفت دروغ میگه


وقتیم اومدن بیرون به مادرشوهرم گفت چرا اینجوری میگی اونم قسم و آیه که نگفتم


هم از قسم مادرشوهرم ترسیدم و ناراحت شدم هم از حرف برادرشوهرم


واقعا هم ناراحت شدم که وای من چرا این حرفو برای اون تعریف کردم


عصابم واقعا خرده میخوام فردا بهش زنگ بزنم بگم من اون حرفو الکی نگفتم از حرف شوهرتم ناراحت شدم یه جورایی بگم دیگه نمیخوام باهیچ کدومتون رفت و امد داشته باشم


)دلیلمم اینه حرف و حدیث زیاد دارن بعدشم خودشونو خوب جلوه میدن) دیگه دلم نمیخواد تو جمعشون باشم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مادرشوهرت یه تخته اش کمه 

فاصله رو به مرور کم کن.  یکدفعه ای نمی شه حرف و دردسر درست می شه 

مثلا این کار تو سه ماه انجام بده.  و در این مدت یه مشغله برای خودت درست کن که بتونی اون کار بهونه کنی که کمتر رفت و آمد کنی.  مثلا کلاس خیاطی ثبت نام کن یا ...

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

نمیتونی خیلی فاصله بگیری و نباید م بگیریفقط باید بلد باشیچطور باهاشون برخورد کنیکه ظاهرا نتونستی

واقعا بلد نیست رفتارمو کنترل کنم

نمیدونم چیکار کنم زیاد میری حرف دارن کم میری باز حرف نمیرن کلا نمیری پشت سرت پر از حرف

من سه ساله ازدواج کردم اولاش خوب بودن الان واقعا رفتارشون تند شده

روشون تو روت داره باز می شه.  کم کم خود واقعی شون دارن نشون می دن

یعنی خدا نکنه حرف از خدا بزنی و یه عده فکر می کنند نماینده خدا رو زمین هستی و می ریزن رو سرت تا عقده هاشون خالی کنند!

مادرشوهرت یه تخته اش کمه فاصله رو به مرور کم کن. یکدفعه ای نمی شه حرف و دردسر درست می شه مثلا این ک ...

اتفاقا خیاطی میرم

دوماه هم نرفتم خونشون البته سر این بود که دخالت میکردن بعدشم با خواهرشوهر مجردم بحثم شد سر همین دخالت

رفتنمم تو این چن روز دلیلش این بود برادرشوهر یواشکی زن گرفته بود

تو تاپیک قبلیم هست

اصلا نمیخوام باهاشون رفت و امد داشته باشم مخصوصا با رفتارایی که امشب دیدم😭😭😭

خب کتابی چیزی هست درموردشچطور باید رو خودم کار کنم؟

گوگول کمک بگیر ببین کتاب داره 

ولی من یه راه بشما پیشنهاد میدم

قبل هر حرف یا کاری چند ثانیه فکر کن

بشدت موثره

شبا هم رفتارای خودت رو تحلیل کن

حالا یا بنویس یا تو ذهنت

بذار بنتیجه  برسی 

این نشخوار فکری فقط داغونت میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز