شوهر من ۵ تا بچه هستن،۱ خواهر و ۴ تا برادر که شوهرم ته تغاری خونشون بود.پدر و مادرش به همه پسراشون خونه دادن،ولی به شوهر من طبقه پنجم ساختمون خودشونو دادن و به نامش زدن به عنوان کادوی عروسی.خودشونم طبقه اول میشینن.
دخالتم نمیکنن کاری هم بهمون ندارن.از بس زیادن بچه هاشون نه محبتی میکنن نه آزاری دارن.منم نمیرم خونشون مگر دعوت کنن که اونم اکثرن شوهرمو میفرستم خودم میگم به مادرت بگو پریوده یا سردرد داره نمیاد.واقعیتش دیگه دوست ندارم این جا باشم.به شوهرم میگم خونمونو عوض کنیم بهونه میاره.میگه باید کلی بگردم و دلم نمیاد خونه ای که به اسمم زدنو بفروشم تا زندن و از این حرفای بچه ننه ای.
چی کار کنم؟