اهمیت ندید
یه گوشتون در یکیش هم دروازه
بگو عروسی من بود اینطور صلاح دیدم
بی فرهنگن
یاد خودم افتادم
وقتی اومدم تو خونشون همه از دم چادری تپ هیعت ها غش میکردن
من ن بی ححاب بودم ن چادری
بعد هشت سال من همونم
و اون ریا کارا بی ححاب ترین شدن با شومیز میان بیرون
بگو مگه عروسی من زشت بود که میگی عروس باید عروسی رو قشنگ کنه؟
با خنده بگو بگو کاری نداره به مامان جون باباجون بگو یه عروسی دیگه بگیرن من این دفعه قشنگ کنم براتون . ولی نبابا بعیده تو نمیزاری مگه نه 😉😉
تو با سر بلند ولبخند بهش نگاه کن تو همون جمع ینی بگو تو وحرفات هیچیم نیستی دیدی گاهی از رفتار بچه پر روها لجمون میکیره اونا هم با لبخند موزیانه بدتر میکنن شکل همون بچه پرروها باش حتی شده بلند به حرفاش بخند بگو عروسی من بود مختص خودم اختیارش دست خودم هی خودم خودم کنم بسوزه خودم ریلکس تو هنوز داری حرص میخوری اینا رو با خنده بهش بگو هاها بخند
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
