شوهر من با پدرش کار میکرد بعد به دلایلی باباش بیرونش کرد ... برادرشوهر ی کارمند ساده اس پدرشوهرم رفته بهش گفته برای شوهرم کار پیدا کنه ..شوهرمم زانوش آب آورده...من از اینک به برادرشوهر گفتن ناراحت شدم زنگ زدم دعوا کردم با پدرشوهرم ... دیشب تولد پسرم بود نیومدن بنظرتون منم دیگ نرم خونشون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.