من دو شب پیش میخواستم مثلاً برات نامه بنویسم!
طبق معمول یه نامهٔ تهاجمی و غیر فرهنگی... 🌝
حتی یه بخشیش رو هم نوشته بودم!
ایناها: 👇🏻
اُپیومِ عزیزم سلام...!
اکنون که این نامه را برایت مینویسم ،
تاریخ: ۱۷ / ۰۳ / ۱۴۰۴ ؛
ساعت ۱:۳۶ نیمه شب است...!
از ساعت ۰۰:۰۰ در تلاش برای خوابیدنم اما خوابم نمیبرد...!
علی ایها الحال گمان نکن که این یک نامهٔ اختصاصی برای توست و قرار است در آن از جمالات و کمالات نداشته‌ات تعریف شود...!
من فقط یک مخاطب برای شنیدن چرت و پرت‌هایم میخواهم و چه کسی سزاوار تر از تو؟
آه opium... .
امشب من یک انسان وحشی درنده خوی pms هستم!!!
امشب از انسانیت فقط نامش را یدک میکشم!
در باطن هیچ فرقی با یک گراز وحشی گرسنهٔ زخمی ندارم!
در این میان اطرافم توسط انسان‌هایی احاطه شده که جرئت ندارم به آنها بگویم در قلمروام پرسه‌ی بیجا نزنند وگرنه مادرشان را به عزایشان می‌نشانم...!
ببین دیگر آنها که هستند که من جرئت ندارم چیزی بهشان بگویم!
اُپیومِ عزیزم...
آمده‌ام تو به داد دلم برسی...
تو سکوت مرا بشنو که صدای غمم نرسد به کسی!
آه opium...
قطعا آنقدر با ادبیات بیگانه نیستی که ندانی واژهٔ
« سکوت » در اینجا استعاره از « رجز خوانی » میباشد!!!
دلم میخواهد به جای تمامی کسانی که امروز رویم نشد پاچه‌شان را بگیرم، پاچه‌ی تو را بگیرم!
اما وقتی چشمم به چراغ خواب بغل دستم میوفتد که دارم کنار نور آن برایت نامه مینویسم ، از تصمیم خود صرف نظر میکنم...!
ادب حکم میکند وقتی از طرف کسی هدیه‌ایی دریافت میکنی، اول از او تشکر کنی بعد حالا هر کاری دلت خواست انجام دهی...
چراغ خواب گوگولی مگولی‌ام آن قدر در دل شب زیباست که با توجه به شناختی که از تو دارم مطمئنم اگر یک بار آن را به برق میزدی،
دیگر امکان نداشت آن را برایم بفرستی...!
امشب آنقدر تازه به دوران رسیده‌ام که دلم میخواهد تک تک کادوهایی که برایم فرستادی را استوری کنم و زیرش بنویسم:
خوشبختی یعنی اینکه دوستت روز تولدت از راه دور به فکرت باشه و خوشحالت کنه 🤩
بعد جهت خنثی سازی این حرکت چیپ و غیر حرفه‌ایی، پس از گذشت چند ساعت که مطمئن شدم یَک یَک مخاطیبنم کادوهایم را دیده‌اند،
استوری دیگری بگذارم و در آن از مخاطیبنم عذر خواهی کنم و بگویم گوشی دست بچه بوده است!
یک ایده‌ی دیگر هم دارم و آن این است که تک تک مخاطبینم را به جز خواهر شوهر کوچکم هاید کنم و از کادوهایم استوری بگذارم و زیرش بنویسم:
خوشبختی یعنی اینکه
یه مهندس خوش ذوق رفیقت باشه 🤩
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد 🧿🧿🧿
و بعد از اینکه او استوری‌ام را دید سریع آن را حذف کنم!
با توجه به شناختی که از وی دارم میدانم او طی اولین دیدار بعدی،
از من خواهد پرسید که این چه کاری بوده که من کردم؟
من هم او را محکوم به حسادت میکنم و میگویم آن قدر نسبت به من حسودی که توهم میزنی! حتما خواب دیده‌ایی!
اگر من همچین کاری کرده بودم خب بقیه هم آنرا می‌دیدند!
پس نتیجه میگیریم کهههههههههههه
ســـاراااا تو یه حسودی 😏
اما دیدم این سری این روشا جواب نمیده 😐😂
من حتی یه تاپیک زده بودم تحت عنوان
« نامه‌های زنی اقتصاد دان به opium 📜 »
میخواستم یه تاپیک نسبتا طولانی برات بنویسم...!
اما دیدم خب! تهش که چی؟
وقتی قرار نیست تو همچین تاپیکی از احساس واقعیم تو این روزا حرف بزنم چه فایده‌ایی داره؟
چند وقت پیش برام پیامک اومد که یه بسته از لاهیجان داری!
دو روز طول نکشید که گفتن بسته‌ت تا قبل ساعت یک به دستت میرسه!
بعد باز کردن جعبه‌ی پست، اولین چیزی که به مشام رسید بوی عطر تو بود...! 🫠
اینقدر همه چی قشنگ و دقیق و کلاسیک طور بسته بندی شده بود که من واقعااا یادم نبود میتونم از اونا یه عکس بگیرم!!!
یک روز بعد باز کردن بسته بندیا تازه یادم افتاد که ای دل غافل...! من بسته‌هامو باز کردم بدون اینکه قبل باز کردن عکسشونو تو گالریم ذخیره کنم...!
ولی تا بوده همین بوده...
اون لحظه‌هایی که واقعا و عمیقا تو دنیای واقعی خوشحالی, دیگه یادت نمیمونه چیزی هم به اسم گوشی و دوربین و فضای مجازی وجود داره...!
@opium : https://www.ninisite.com/user/627bb85a-bcc6-4632-9fa7-59601d97a744/opium عزیزم...
تو رفیق من توی دنیای مجازی بودی!
ولی الان تو دنیای حقیقی من, توی خونهٔ من! حضورت حس میشه!
تو اتاق من یه گوشه‌ایی بین قفسه‌های کمد، هنوز بوی عطر تو جریان داره...!
تو قفسه‌ی کتابخونم یه کتاب هست که تو برام فرستادی...!
تو صندوقچه‌ی وسایل با ارزشم یه نامه و چند تا نقاشی با مزه از جانب تو وجود داره...!
گوشه‌ی کابینت خونم یه شیشه چایی هست که تو اونو واسم فرستادی...!
بین ظرف و ظروف آشپزخونم و کنار لیوانام یه ماگ هست که هدیه‌ی تو به منه...!
از این به بعد تو کیفم همیشه یه دفترچه یادداشت هست که یادگاری توئه...!
مهم تر از همه,
وقتی شب خسته و کوفته چراغارو خاموش میکنم و رو تخت ولو میشم، چراغ خواب کوچولوی قشنگم کنار دستمه...!
تازه کلی کلوچه‌ی خوشمزه هم هست 😌
میدونی؟
تو توی خونه‌ی من در جریانی 🫠😂
خودت... یادگاری‌هات... بوی عطرت...
چطور میشه که تویی که اون سر ایرانی و هیچ وقت همو از نزدیک ندیدیم و هیچ وقت یه دل سیر همو بغل نکردیم, اینقدر نزدیک ترین باشی؟ اینقدر عزیز ترین باشی؟
.
.
.
به قول یه بنـده خدایی تو توی خونه‌ی من نیستی... تو خود خونه‌ایی...
خونه به معنی پناهگاه... به معنی امن ترین...
💖🥸 ( حق کپی رایت رعایت شد 😌😂 )
رفتم دوباره تاپیک نگینو خوندم دیدم ساختار متنمون یه کم شبیه هم شده ولی به خدااا من از نگین تقلید نکردممممم 😭😂
همش حرف دل خودم بوده
یعنی حتی اگرم تقلیدی بوده ناااااخودآگاه بوده
من نباید نقل قول میکردم اون آخر 😭😭😭😂
تف تو این شانس
تایم ویرایش متنم گذشته که 😭😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
