قبول دارین ک مازناحس ششم قوی داریم امروزاومدم خونه بدون اینکه بهش خبربدم دیدم بعله یه خبرایی هست اولش متوحه نشدم کم کم دیدم داخل کمداتمیزتوکابینتامرتب شده تازه اشپزخونمم تغییرکرده بود وسایل پخت وپزم همه سرجاش نبود موقع رفتنم اینجوری نبودمن اخلاق شوهرمومیفهم اگه یه هفته اشغال بمونه وبوبگیره عمرااگه دست بزنه اشغالاروبرده بود جای وسایلای دکوری هم عوض شده بودکم کم مشکوک شدم ک این همه تعییرتوی دوروزاونم اون تنبل خان ک دست ب سیاوسفیدنمیزنهخلاصه وسط خونم بهم ریختع بودتخمه وقلیونودوتالیوان چایی ومیوهخلاصه توی اتاق ک رفتم بادقت همه جاروگشتم دیدم لبه تخت پایینش یه تاپ زنونه قرمزافتاده اون مال منم نیست من مطمنم شوهرم درنبودمن یکی رواورده خونه ازهمه مهم تراومدخونه تامنودیدهول شد گفت کی اومدی رفت اب خوردورفت بیرون خیلی عصبی ام توروخداراهنماییم کنیدچی کارکنم دلم میخادخفش کنم 😣😣😣😣
عزیزم به خیاله خودشون سرگرم میشن ولی انقد عقلشون نمیرسه که این کار باعثه بد بینیه بقیه میشه 😕ما وجوده مرد و زنه خیانت کار و وجوده خیانتو به هیچ وجه انکار نمیکنیم ولی این انشاهایی که اینجا مینویسن که حتی ارزشه خوندنم نداره هیچ کدوم واقعی نیس
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟