نزدیک یکساله نه گذاشته همو ببینیم نه یچه هامو نه حتی زنگ بزنیم بهم هرجا هم اون باشه من نیستم دلیل مزخرفشم اینکه چرا از قبل باهم دوس بودن غیرتی شده بزرگترا باهاش صحبت کردن میگه من نمیذارم خوشمم نمیاد اگه میخاد بره دیگه برنگرده خونه من منم نمیدونم چکار کنم همش همینو میگه اون خاهرمه اینا بچه هامن دلتنگشم خیلی قدر خاهراتونو بدونید خدا ازش نگذره همیشه همینو میگم اینقدر گریه کردم جلوش میگم اینقد سنگدل نباش فردا جهانش. میبرن چند روز دیگه عروسیش من هیچیش نیستم بخاطر من عروسی نمیگیرن مامانم فقط یه جشن ساده دلم برای خودم میسوزه گیر این افتادم وگرنه بقیه اخلاقاش خوبه
همیشه همه گفتن بیشتر از سنش میفهمه اما هیچوقت هیشکی نگفت بیشتر از سنش سختی کشیده...
واقعا به شوهرت چه ربطی داره!؟؟ تقصیر خودته ک انقدر بهش رو دادیک نتیجه ش. این
چشم درشتم من دیگه امیدی به ادامه ی این زندگی ندارم کلمه ی خوشبختی خنده و دل خوش برای من شده خاطره شاید ی روزی از این حال در بیام و دوباره ی امضای قشنگ بذارم درخواست دوستی نمیپذیرم ندین 💚
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یعنی به خاطر شوهرت میخوای تا آخر عمر خواهرتو نبینی؟! به اون چه که دوست بودن! واقعا منطقش غلطه بهش بگو تو هم حق نداری خانواده تو ببینی اگه قبول نکرد تو هم نکن
بزن تو دهنش به اونچه اخهههه بگو خودش بابا داره به تو چه ربطی داره
چشم درشتم من دیگه امیدی به ادامه ی این زندگی ندارم کلمه ی خوشبختی خنده و دل خوش برای من شده خاطره شاید ی روزی از این حال در بیام و دوباره ی امضای قشنگ بذارم درخواست دوستی نمیپذیرم ندین 💚