من امسال عید مادرشوهرم و خواهرشوهرم سر اینکه چرا نرفتیم خونه فامیلاش عید دیدنی و …. با شوهرم خیلی بحث کرد مستقیم به من چیزی نمیگفت ولی حرف هاش نشون میداد که همه جیوه تقصیر من میدونه… خلاصه دیگه شوهرم سر این دعوا و دخالت با خانوادش قهره و از عید تا حالا دیگه نه رفته خونه مامانش نه زنگ زده….
به نظرتون اصرار کنم که آشتی کنه شوهرم یا بیخیال بشم اخه دلم برای شوهرم میسوزه خیلی تنهاس اینجوری….. شما بودین چیکار میکردین؟
دخالت نکن خانواده خودشه بخواد اشتی میکنه، نه بگو اشتی کن نه بگو نکن
با اینکه مادر و خواهر ندارم و حسرتشون به دلم مونده ولی میگم خوب شد نیستن بنده خداها
حوصله جنگ بحث در اینده ندارم با زنم
اینا نیستن دیکه زنم با کی میخاد بجنگه ؟
خودتو قاطی نکن
آشتی میکنه آدم بده تو میشی
ول کن خودش اخلاق خونوادشو بهتر میدونه
سر ی موضوعی شوهرم از خانوادش دلخور شده بود
در واقع اونقدر بزرگ نبود
ولی من بهشون سر میزدم
سر همون موضوع خانوادش رفتارشون خیلی با من بهتر شد
شوهرم هم با خانواده من صمیمی تر شد
ممکنه این بازخورد هم داشته باشه
خانواده شوهرمن اینجوری نیستن چون این اعتقاد دارن که پسرشون قبل ازدواج خیلی عالیییییی بوده ولی بعد ازدواج کاملا عوض شده و همه را گردن من میندازن فکر می‌کنن من تغییرش دادم درصورتیکه یه پسر ۳۰ ساله را نمیشه براحتی تغییر داد
برای همین اصلا نمیشه من باهاشون رفت و آمد کنم
من عین پدرمم بی حاشیه هستم بخدا
دور اطرافیانم میدونن کاری به کسی ندارم
ادم وقتی با زنی ازدواج میکنه در اصل با خانوادش ازدواج میکنه
باید به خانمش و خانوادش احترام بزاره
مگر اینکه اونا تو زندگیش دخالت کنن
