من اواسط ماه هفت بارداری هستم خیلی خیلی بارداری سختی داشتم از حالت تهوع بگیر تا الان که افسردگی دارم بخاطر فیزیک بدنم شکمم هم بزرگ نمیشه زیاد پس درنتیجه خم و راست شدن عذاب اوره برام حالا امروز برادر شوهرم زنگ زده که دامادمون رو دعوت گرفتیم آقایون بیان خونه شما شوهر کم شعور منم زنگ زده من جواب ندادم گفته باشه منم زنگ زدم به جاریم گفتم واقعا شرمنده الان موقعیتش رو ندارم در صورتی میخواد مهمون هاشو بیاره که تو همین کوچه سه تا دیگه از برادر شوهر هام باهامون همسایه ان حالا زنگ زدم الان عذاب وجدان گرفتم میگم این چه کاری بود من کردم
خدایا بخاطر داده و نداده ات شکر داده ات نعمت و نداده ات حکمت است درخواست ممنوع🚫متاهل/متعهد💍
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم ❤ ❤ الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدمهایی که معلم من بودهاند.❤تو را شکر بابت درسهایی که زندگی به من ارزانی داشتهاند.❤تو را شکر برای عشقی که میگیرم، میبخشم و میپراکنم. ❤ ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم "ر" جا افتاده)😮
نمیدونم زنگ زدم کلی هم با شوهرم دعوا کردم بابام همونجا بود شنید الان از پدرم هم خجالت میکشم
حالا باشوهرت دعوانمیکردی چون اولش باشماتماس گرفته دیگه جواب ندادی قبول کرده مردهااصولا درلحظه مغز ندارن بعدافکرمیکنن میگن راست میگیامن اصلا حواسم به تونبود
هنوزهیچ مردی پیدانشده که بخواهددرایران جای یک زن باشد🥀🖤