من دلشو ندارم اگ نمیترسیدم یه لحظه هم صبر نمیکردم
شوهرم نمیزاره حتی یه برنامه نصب کنم نمدونم چی تو فکرشه
همش گوشیمو میگرده
بارها خیانت کرده
بارها منو زده انقد بددله میرم خونه بابام میگ حق نداری تا درحیاط بری، شب خاستگاری قبول کرد درس بخونم ولی نزاشت توعقد نمیزاشت من اصلا برم خونه بابام،، هیچکسم برام نزاشته باهرکی رفتو امد داشتم یا یه زنگو پیام میدادم فک میکرد منو پر میکنن وووووو.....