هیچوقت فکر نمی‌کردم این بلا سر من بیاد
دو سال و نیم با هم بودیم عاشق همیم
به خاطر شرایط مالی سخت نمیشه بهم برسیم
اون داره تمام تلاشش رو میکنه ولی خانواده ی من راضی نمیشن دیگه ،دانشجو پزشکی هست سه سال مونده به اتمام درسش ،من خودم پزشکم و کار میکنم
خانواده ش در حد یه نشون خریدن فقط همکاری میکنن همین و تمام
دارم نابود میشم کاش دوستش نداشتم کاش مهرش از دلم بره
مگه وضعیت مالی پزشکا خیلی خوب نیست؟
آدمه عاشق هیچوقت نمیگه کاش مهرش از دلم بره... پس از اونجایی که عاشق نیستی میتونی فراموش کنی
کاش ب هم برسین
نشون واسه کی خریدن
چن سالته؟
اونقدر صبرکن تا بهش برسی هیج وقت از دلت نمیره
خانوادت چرا راضی نمیشن
هردوتون مث همید دیگ پزشک و ...اشنایید ب شرایط هم
در اینده هم ک میلیونر میشین
بهم رسیدن اول راهه
ما بعد ۷ سال بهم رسیدیم ولی الان که رسیدیم مادرشوهرم هر روز میره مغازه ی شوهرمو پرش میکنه بر علیه من
من که همیشه میگم من نمیگذرم خدا هم نگذره بابت فتنه هایی که میندازه توی زندگیم از حسادت
ایشالله بحق پنج تن بهم برسید سخته نشو تلاش کنید حتما میرسید توام به خانوادت نشون بده دوست داری و ازش دفاع کن بگو اینده داره ما هنوز جوونیم
به هیچی کار ندارما ولی چرا فکر میکنی همه عاشقانی که بهم رسیدن الان خوشبختن که میگی دیگه چی میخواین؟
دست از هم برندارید انقدر تلاش کنید تا بشه
خداهم کمکتون میکنه
شما ۱۴۰۲
گفتی با همسرم میخایم بزیم سفر
همین اقا رو گفتی ؟؟
ان شالله بهم هم برسید ،ولی اینو بدون روز عقد تازه اول زندگی هس ،اما اگه کسی دوست داره ارزش داره صبر کنی
