2777
2789

مادرشوهرم هرچندوقت یه بار میره شهرودیارخودش،چهل روز پنجاه روز!مایه ساختمون زندگی میکنیم،دفعه های قبل منیکه تاحالا واس بابام ۷صبح بیدارنشده بودم کله صبح میرفتم صبونه اماده میکردم وناهارو شام وخونه عین دسته گل،ازبس وسواسم وباید همه چی سرجای خودش باشه،سریه قضیه ای که نمک نشناسی کرد و بی حرمتی دیگه فقط در حد اینکه ناهار براش درست کنم وبعدوعده های غذا برم ظرفارو بشورم و یکی دوبارم خونشو که گندزده تمیزکنم،الانم مادرشوهرم نیست بایه بچه دوساله بسیار شلوغکار ده روزی میشه ناهار درست میکنم میبرم میزارم روی گازش واگه ببینم قوری نشسته یاچه میدونم روی گازش کثیفه دستمال بکشم بیام ودیگه نمیرم تاروزبعد،یه بارم درحضور شوهرم خونه شو جاروبرقی کشیدم وگردگیری وتمیزکردم

حالا بحث اینجاست که دختر خواهرشوهرم که بیست سالشه ازیه شهر دیگه  اینجاخونه پدربزرگش اومده میره سرکارارایشگری،این ده روز نبود ولی امروز داره میاد،منم به شوهرم گفتم اون بیاد من دیگه کارندارم اون هست دیگه،شوهرم همچین توپش پر شد که حالا مگه تو چیکارمیکنی یه غذا میپزی یه ذره هم برای اون میبری وکلا بی منت کردن واینکه فقط دنبال داستانی ودنبال اینکه اعصاب منو خورد کنی،منم گفتم یادم نرفته ۷صبح بخاطرش بیدارمیشدم همین نمک نشناسی شما باعث شدبه این حدبرسه که اونم زیادیه،واقعا دراین حدم لیاقت نداره،فقط به خودم میگم فک کن یه گذا یاهمسایه گشنه برای ثوابش ببر که روح وروانم اذیت نشه،نه ازش تاحالا محبت دیدم نه احترام،سرتاپاتوقع،تازه چندشب پیش تاشوهرم باپدرش راجب دخترخواهرشوهرم حرف زد گفت اززن توکه بهتره!منم به شوهرم گفتم تو چرااینقدمنو بی ارزش میکنی،اصلامن نباید بگم که،وقتی خواهرت سرتاپا توقعه نسبت به ماکه فک میکنه باید درنبودمادرش همش درخدمت پدرش باشیم الان بزار همچین توقعی ازدخترش داشته باشه،مگه دخترش تافته جدابافته!خواهرشوهرم نوبت به عروس که میرسه به مادرشوهرم میگفت بزارخودشون بیان بلندشن کارکنن جمع کنن،نوبت به دخترش میرسه میگه بزاربگرده بخوره خوش بگذرونه اون خونه منم کارنمیکنه🤕🤕🤕انگاری ماخونه پدرمون کلفت بودیم

یه جاری هم دارم که اون چون جاری اوله،بعدازدواج من اینجورمواقع رسما عقب نشینی میکنه میگه تو نبودی من کردم الان دیگه نوبت توا!اصلا رسمابه غلط کردن افتادم ازسرو کله زدن بااین ادمای بی منطق،هرکارمیکنم ازین خونه بریم اعصابم راحت بشه شوهرم میگه توان مالی نداریم،واقعا دلم میخاد بچمو‌بردارم فقط برم،اگه بچم کوچیک نبود اونم توی شهرغریب به درو ازخونوادم خودم میرفتم جایی کارگری ولی خونه زندگیمو جدامیکردم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تقصیر هیچکس نیس فقط تقصیر شوهرته اونو ادب کن 

نی نی یار خواهش میکنم تووخدا قسمت میدم تعلیقم نکن من نمیدونم چیا تو نی نی سایت ممنوعه اگه خطایی کردم یک هشدار بده دیگه هیچوقت اونکارو نمیکنم من از سال ۹۵ توسایت بودم ولی هی تعلیق شدم سرچیزای الکی.تاریخ تولدمم الکی زدم.درخاست دوستی ندین اصلا پذیرفته نمیشه مخصوصا آقایون خجالت بکشید عه

یه چند روز بگو مریضی و نمیتونی بری

برا خونتونم غذا نپز

به شوهرت بگو کمرم گرفته یا نمیدونم زیر دلم درد میکنه نمیتونم پاشم 

وقتی غذا نباشه مجبور میشه دختر خواهرشوهرت غذا بپزه 

بعد اینکه دو سه رو نپختی کم کم کارای خودتو بکن مثلا ناهار زیاد درست کن برا شام بمونه فقط برا خودتونا

بگو توان ندارم زیاد سرپا وایسم 

تو یک زنی ^_^..! زیبا باش! لباس خوب بپوش! ورزش کن! مواظب هیکل و اندامت باش! هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد! همیشه بوی عطر بده! مطالعه کن و آگاهی ات را بالا ببر... خودت را به صرف قهوه ای یا چایی در یک خلوت دنج مهمان کن! برای خودت گاهی هدیه ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری احساس سربلندی میکنی آنوقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمیبری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد میکنی یادت باشد .."برای یک زن عزت نفس غوغا میکند"          

شما وظیفه ای در قبال پدرشوهرت نداری تا الامم از روی لطفت بوده هرچی کردی ،اگر دوست داری همچنان لطف کن اگرم نه انجام نده ،منظورم اینه کهواگر انجام دادی توقع جبران مداشته باش که اذیت نشی عزیزم

دوست خوبم لطفا درخواست دوستی ندهید متشکرم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز