اگه از خونه و خانواده ات خیلی وقته که سیر شدی و نمیتونی اخلاق و رفتارای بدشونو تحمل کنی ...
اگه هر روز توفکر اینی که چجوری ازاون زندان خلاص شی
اگه نمیتونی ازدواج کنی و باهرکی وارد رابطه میشی یه ضربه بهت میزنه ومیره
بیا تا برات بگم تنهایی و فرار ازخونه یعنی تنهای تنها بودن چه سختیایی داره
االبته من متاهلم ولی یه بار از دست اذیتهای همسرم وخیانتاش ازخونه فرار کردم وتجربه اش کردم
تو خونه پدریمم بارها تصمیم گرفتم فرار کنم اما نه راستش نه دلم اومد نه جرائتشو داشتم..
دنیای بعداز فرار ازخونه خیلی ترسناکه ..
مخصوصا هرچی سن وسالت کمترباشه وخام و نپخته باشی خطرای بیشتری تهدیدت میکنه
اگه پول کافی نداشته باشی تا یه خونه کوچیکی رو اجاره کنی یه خونه خوب و با امنیت بالا ، اگه پول نداشته باشی تا غذا ومایحتاجتو تهیه کنی کارت زاره
..شبا وقتی میخوای بخوابی ترس داره ..یه موقعی خدای نکرده دزدی چیزی بیاد نمیتونی تصورشو هم بکنی که چه بلایی ممکنه سرت بیاد
،به نظرت تحمل کردن غرغرای مادرپدرت و خونتون بهتراز این نیس که یه وقت خدای نکرده جنازه اتو از تو بیابون پیدا کنن؟؟بله این جور اتفاقا ممکنه برای هر زن و دختر بی پناهی که جای امنی برای موندن نداشته باشه خدای نکرده بیفته،
چند وقت پیش تو حوادث خوندم که یه خانوم توسط دوس پسرش که صیغه اش کرده بوده با چهل ضربه چاقو توخونه اش کشته شده بود این خانوم تنها زندگی میکرده و فقط به این دلیل که نمیخواسته اون رابطه رو ادامه بده به طرز فجیهی کشته شده بود..
یا یه خانومی توسط یه بنگاهی که ازش خونه اجاره کرده بود و یه مدت باهاش دوست شده بود تو خونه اش توحمام خفه شده بود
حالا ازاین خطرات گذشته شما باید خیلی زیاد کار کنین تا بتونین خرج زندگی و اجاره خونه و این چیزارو بدین که تو این دور وزمونه مردها هم له زور از پسش برمیان پدرتون درمیاد خلاصه
تو خونه باباتون حداقل غذاتون جاتون مجانیه راحتین
جاتون امنه
به نظرم اگرم میخواین مستقل شین و وضع مالی خونواده اتون خوبه ازشون خواهش کنین یه خونه دوطبقه اجاره کنن یه طبقه اش شما بشینین یه طبقه اش اونا...اگرم وضع مالی خونواده اتون خوب نیس تحمل کنین یه کارنیمه وقت داشته باشین و فقط پول پس اندازه کنین و آینده اتونو خودتون بسازین...اگه مورد مناسب وخوبی گیرتون اومد ازدواج کنین اگر نیومد خودتونو ازچاله نندازین توچاه..بعضی ازشوهرا واقعا بیمار روانی هستن واینو تو زندگی میفهمین که دیگه خیلی دیره ..باهرکس وناکسی وارد رابطه دوستی واحساسی نشین این رابطه خدای نکرده ممکنه به قیمت جونتون تموم شه..و دیگه به این راحتیا نتونین از دست اون آدم خلاص شین تهدیدتون کنه به مرگ..که خیلی از این چیزا خوندم وشنیدم که طرف زنشو کشته چون میخواسته ازش طلاق بگیره..خواهشا خواهشا خیلی مراقب باشین..همیشه سختی ومشکلات هست چه کنارخانواده باشین چه نباشین اما تنها بودن برای یه دختر خیلی سختتره اینو من تجربه کردم ..انشالله که این مطلب وتجربه به دردتون خورده باشه اگه توفکرش هستین فراموشش کنین چون اشتباهه.