کسی هست که همچنان بعد از چندسال زندگی‌مشترک و بچه همچنان شوهرش وابستگیش به خانوادش پابرجا باشه و دخالتشون بده؟
من توی دوران عقدم و شوهرم اینجوریه چجوری میتونم درستش کنم یا کنترلش کنم؟؟
من پدرم اینطوریه واقعا مصیبت‌ها
همش اولویتش مادربزرگم بود عموهایم خوب سو استفاده کردن
اونا به زندگیشون رسیدن و الان برو بیا دارن
ما هنوز نصف بحثای خونمون سر این زنه
مشکل منه بعد ۴ سال ازدواج و بچه دار شدن . ... خانوادش دلسوزن ،، ولی همیشه با نظرات احمقانه و دخالت هاشون دردسر درست کردن
فرار کن
شوهر من. هنوز بچه ننه است. استوریهاش هنوز برا ننه شه با اینکه مادرش بی سواده و اینا رو نمیبینه
نمیتونی عقدی متاسفانه انشالا سرعقل بیادمن تعجب میکنم کساس ک انقدوابستگی دارن ب خونوادهاشون چرازن میگیرن دخترمردم روبدبخت میکنن زن نگیرین بچسبین ب خونواهاتون بخدازندگی ک اینطوری بخادشروع بشه ارزش نداره
من ۱۲ ساله هنوز تموم نشده مشکلاتشون
ی قوم که فقط از همسر من توقع دارن
حتی خواهرش انتظار داره یخچالشو همسر من پر کنه تا سرش پیش شوهر بالا باشه با اینکه وضع مالیش از ما بهتره
مادرشون که دیگ هیچی
زودتر شوهرتو بکش سمت خودت و هر جور شده دخالت شونو قطع کن . هر چی بگذره بدتر میشه . من که هر چی میگذره بیشتر اذیت میشم
دوتا مثال کاشکی میزدی اسی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
