خوبیم رابطمون ،معمولیه ن زیاد صمیمی ن زیاد خشک..... ،با مادرشوهرم ایناهم خوبیم عین مامان خودم،رفتم خونشون ،بامادرشوهرم روبوسی و تبریک عید کردیم ،بعد خواهرشوهرمم داشت غذا میپخت واس خودش ،سبزیجات خرد میکرد،گوجه و سیب زمینی و پیاز و این چیزا........رفتم با اونم دس دادم،ولی خم نشدم ک روبوسی کنم،درحین دس دادن گف سرماخوردما روبوسی نمیکنم.گفتم باشه.ناراحت شدم.سرما نخورده بود.ولی بخاطر پیاز چشاش اشکی بود.شما بودین یجوری نمیشدین؟