بله
پدربزرگم عموم رو که آلزایمر داشته رو می‌بره واسه گردش مسافرت آب و هواش عوض بشه
یه روز او برادره از اون هتلی که گرفته بودن بی خبر میاد بیرون و دیگه بر نمیگرده
پدربزرگم هم بدون داداشش برمیگرده تهران
هیچوقت هم پیداش نشد
دیگه خانواده اش و بچه هاش از اون روز مراسم یادبود میگیرن براش
اره متاسفانه ....مثلا ۳ نفر از اطرافیان رو به دلیل دعواهای خانوادگی که بین شون بوده حالا چه ناموصی چه سر ارث به رحمت خدا رفتن
یا اوایل دهه هفتادیا هشتاد بودش که یک قاتل فراری بودش و خبرش همه جا پیچیده بود و این اخرا اومده بود استان ما قایم بشه که خونه توی شهرمون اجاره کرده بود از یکی از فامیل هامون و ردش رو زده بود وقتی رسیدن نه فامیل ما بود و قاتله بعد مدت ها توی چاه جنازه فامیل بنده خدا ما رو پیدا کردن
و بعد دوتا از بچه های همسایه پدر بزرگم توی کوچه بازی میکزدن مفقوده شدن که مربوط به قاتله بود
و حتی موقع دستگیریش به پلیس شلیک که میکنه به یکی ازفامیلامون که بی خبر فقط رهگذر بوده عبور میکرده همین گلوله باهاش برخورد میکنه و درجا فوت میکنه
عمه ی بابای منم آلزایمر داشت خیلی سال پیش از خونه رفت بیرون دیگه هم پیدا نشد
