امروز دوتاخواهرام اومدن خونم بامادرم
بعدمنو ابجیام داشتیم بازی میکردیم کوچیکترن ازم
شوهرمم بود بعد من یکم شوخی کردم اهنگ خوندم رقصیدم بعد بلند بهم گفت که از انتخابم پشیمونم واقعا بعد خندید و رفت
من اونجا نتونستم جلو اشکامو بگیرم فک کن وسط رقص بشینی گریه کنی بار اولشم نیست🥺