خواهرم یه بچه دو ساله داره و همه کاراشو مامانم میکنه و حتی مامانم پیشش میمونه و یه پوشکم عوض نمیکنه برا بچش..درصورتی که مادرم سرطان داشته و تازع خوب شده مادرمم حاضره تمام جونشو دو دستی بده به این و بچش از همه توقع داره و رو همه گارد داره مامانمم همش به فکر اونه یعنی شوهرشم زنده بود همیشه فرق میزاشت بین ما بابامم که کلا فقط به فکر مادر خودشه شوهرمم بچست انقدر که مادر پدرش لوسش کردند خسته شدم از زندگیم
یعنی این وسط تو فقط ناراضی هستی
شوهر کی لوسه
عزیزم درک داشته باشید شرایط خاهرتون طبیعیه ک گارد بگیره و مادرتون قطعا الان باید حواسش به ایشون باشه
بچه ننه بودن همسر شما دلیل نمیشه ک از اونا ایراد بگیرید روی همسرتون کار کنید آدم شه
بچه یتیم شده بعد تو خودتو با خواهرت مقایسه میکنی
عزیزم من تو یکی از تایپیک ها دیدم ک نوشتی دوستتون عطر بدون جعبه میفروشه میشه ایدی یا شمارش و ب منم بدی من لازم دارم میخوام بخرم
عزیزم اصلا نمیتونی درک کنی چه به سر خواهرت اومده. اون زندگیش تموم شده. اون تنهاتر از اونیه که فک میکنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
