رویا، دختر ۷ سالهای که هنوز دنیای کودکیاش را تمام و کمال تجربه نکرده بود، قربانی یکی از نخستین و تکاندهندهترین پروندههای جنایی ایران شد.
در واپسین روزهای اسفند ۱۳۴۳، زمانی که خانوادهها در تبوتاب نو شدن و آغاز سالی جدید بودند، تراژدی تلخی در خانهای مجلل رخ داد. خانهای که باید مأمن و پناهگاه کودکی معصوم میبود، به صحنهای از یک کابوس بدل شد.
رویا، دختر زیبا و معصوم خانوادهای اشرافی، در همان خانهای که انتظار امنیت و آرامش داشت، قربانی یکی از نزدیکترین افراد به خانواده شد.
عباس، خدمتکار ۳۸ سالهای که سالها مورد اعتماد این خانواده بود، با سوءاستفاده از موقعیتش، این جنایت را مرتکب شد.
این فاجعه از جهات مختلف با دیگر پروندههای جنایی زمان خود تفاوت داشت. پیش از این، اغلب قربانیان جنایات مشابه از اقشار فقیر و حاشیهنشین جامعه بودند و اخبار این پروندهها کمتر توجه عمومی را به خود جلب میکرد. اما قتل رویا، با جایگاه خانوادگی او و وضعیت اقتصادی ممتاز خانوادهاش، در مرکز توجه افکار عمومی و رسانهها قرار گرفت.