تقریبا یه ساله ناامیدم ترس از آینده بیشتر شده نمی تونم احساساتم بیان کنم از حرف زدن با آدمای جدید بیزارم از خودم متنفرم یعضی وقتا فک میکنم یه بلایی سر خودم بیارم کارایی که قبلا خوشحالم میکردن دیگه خوشحال نمیکنه خستم دائم باید قهوه بخورم تا اوکی شم اعتماد بنفسم ندارم😭😭
درواقع واقعا بقول دوستمون واقع بین شدی چون منم همینم چن سالیه اعتماد ندارم ب ادما باکسی صمیمی نمیشم ولی بخش دوم حرفت خسته شدنت یاازکمبود ویتامینه یاازافسردگی هرروز یه قاشق شیره انگوربریز توشیر محلی بخور شباام قرص اهن
هولوگرامی ام. خانواده دومم اینجاست..تو دنیایی که همه تو رو نگاه میکنن تا قضاوتت کنن،کسی که نگات میکنه تا بفهمتت، یه گنج واقعیه.