2777
2789

 خستم خسته انقدر رفتم خونه ی فامیل در حدی ک وسط امتحان ها نهایی مادرم گیر داده تعطیلات بریم پیششون و اصلا حوصله ندارم رو اعصابمند یه بند هی زنگ کجایید خبری ازتون نیست صدتا گاو و گوساله هی زنگ زنگ بسه دیگه هی مادرم میگفت بچه ها امتحان دارند باز هی زنگ میزدند د اخهههه خودتون حاضرید تطعیلاتی ک با رفیقتون قرار بیرون رفتت گذاشتی بری خونه مادر بزرگ بخوابی تازه تو روستان نه نت ن هیجی بریم اونجا غذا براشون درست کنیم با ناهار شام تا رن داییم رفت اونو ول کردن بیچاره حالل خسته شدم دیگه تازه اونجا از سرما یخ بزنم وقتی تو خونه گرم نرم هستم گرمم شد یه کولرم میزنم تازه اونجا بگی سیرم یا غذا نمیخورم بهشون بر میخوره خودم تو خونه راحت غذا هرچیزی بخوام درست میکنم میخورم  تازه میری پیششو ن باید حمالی کنی مثلا دل تنگند کلی دلخوری دارم خیلی زیاده جا نمیشه ای خداا

دختر. خورشیدم... با افتخار

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کجاس که بری یخ میکنی

ببین توی شهر نیست تو شهر کویر و گرما بیرون اونجا دیگه خیلی سرده اصلا ندیدم تا حالا گرم بشه مگه اینکه چند روز اره بهار مثلا افتاب بیشتره روستا هست دیگه

دختر. خورشیدم... با افتخار

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  7 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  6 ساعت پیش