چقدر تایپیک تراز و کنکور و 😁😁😂

بابا از دو تا درصد و تراز خام نه میشه گفت پزشکی قبول میشی نه میشه گفت پشت کنکور میمونی 😁 باید رتبه بیااددددد ، اصلا معلوم نیست بچه ها دیگه چه کار کردن ! میانگین کشوری چی بوده ! سطح درسی و امتحان نهایی و .... الان فقط ذهن درگیر میشه دو تا سه تا امتحان آخر تون که خیلی مهمه رو خراب میکنید همون یه ذره امید و هم نا امید میکنید 😵‍💫

سلام عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه ...

قشنگم من زمانی که کنکور دادم خواستگار پشت در بود 😅😂 بعد از شیش ماه تو ۱۹ سالگی عقد کردم ، سه ماه عقد کرده بودم بعد م ازدواج کردم من اون موقع ترم سه هوشبری بودم . ۳ ، ۴ ماه بعد عروسی مون بنده باردار شدم 😅 البته دانشگاه رو ول نکردم تا جایی که توان داشتم رفتم . ماه هفتم دیگه مرخصی گرفتم . بعد از بدنیا اومدن پسرم دوباره شروع کردم ترم های باقی مونده رو تموم کردم . من ۳ سال بیمارستان اتاق عمل کار کردم .. که بعدش خدا بهم دومین میوه ی زندگی مو داد ، چون کارم استرسش بالا بود از همون ماه اول مرخصی گرفتم ، ۲۴ ، ۲۵ ساله بودم اینجا که به ذهنم زد الان که سرکار نمیرم ارشد بخونم 😅 تو خونه حوصله ام سر می‌رفت 😑 اون ۹ ماهی که ب خاطر بارداری خونه بودم درس خوندم و ارشد ثبت نام کردم ، چیزی هم تا آزمون ش نمونده بود ... خوندم و رفتم دادم ، ارشد فیزیولوژی پزشکی قبول شدم ، که بعد از بدنیا اومدن پسرم مجدد من دانشجو شدم 😅 خدا خیر بده مادر شوهر مو ، من مامانم چون ازم دوره ، مادر شوهرم تو نگهداری بچه ها خیلی بهم کمک کرد . ارشد مو گرفتم و به عنوان دبیر زیست تو مدارس غیر دولتی شروع کردم به درس دادن ! یعنی دیگه بیمارستان برنگشتم به دلایلی ... دیگه گذشت تا به پارسال به تشویق همسرم و علاقه خودم شروع کردم به خوندن آزمون دکتری ... جوابش اومد و من دکتری قبول شدم ، با ورود من به دانشگاه دوباره مادر شدم 🥲😁 اما این سری چون دو قلویی بودم ترم که تموم شد مرخصی گرفتم . تا بدنیا اومدن نینیا دوباره شروع کردم 🥺

الان هم خودم دانشجو ام 

هم مدرس م ، امسال آخرین سالی بود که دبیرستان درس دادم 😕چون دیگه فرصت ندارم . همون دانشگاه خودم (اسم شو نمیگم ولی یکی از دانشگاه های تهران) بهم پیشنهاد دادن تدریس کنم . که موافقت کردم و ورودی های امسال و دادن به من ...

بنا به دلایلی مجبور شدم این ماه رو بیمارستان بیام جای یکی از همکارام ... خواستم برای بچه ها پرستار بگیرم ولی پسر بزرگم نذاشت ، گفت خودم مراقبت میکنم دوست ندارم یه غریبه بیاد خونه مون از زندگی مون خبر دار بشه ! منم دیدم از عهده ش برمیاد دیگه نینیا رو میسپرم به داداشیا تا همسرم بیا د خونه ..

واسه بچه ها هیچ وقت پرستار نگرفتم 

مادر خودم نزدیکم نیست 

مادر شوهرم هم شاغله مدیر مدرسه است ولی زمانی که خونه باشه کمک میده بهم 

می‌خوام بگم با بچه درس خوندن خیلی سخته یه شبایی به خاطر امتحانات باید تا صبح بیدار باشی و درس بخونی 🥲 کلا یه وقتایی باید درس خوندن و بزاری برای شب که بچه ها خوابن ... از خوابت باید بزنی ..

ولی باور کن شیرینه ! من از بیکاری اصلا خوشم نمیاد حس بدی بهم میده ! درس مو خوندم برای این جایگاه اجتماعی م ... برای اینکه دو روز دیگه بچه هام بزرگ شدن نگن مامان ما تنها هنرش بچه آوردن بود ! نگن سواد کافی نداره و ... از خواب شبم زدم واسه زندگیم ، واسه علاقم ... سخته ! ولی از یه جایی به بعد دیگه میفتی تو مسیر و برات راحت میشه . یکی از خوبیای درس خوندن اینه که تو میری داخل اجتماع ، با آدمای مختلف سر و کار داری ، زندگیت میاد رو نظم ! (مثلا می‌دونی صبح باید بری دانشگاه ! از صبح زود ناهار توپ میزاری زندگی تو جمع می‌کنی ، یه قسمتی از شام شب و میزاری و ... کلا برنامه داری ) اینقدری سرت شلوغه که افسردگی سمتت نمیاد ، همیشه حالت خوبه ...

قشنگم تو هر مرحله ای از زندگی که هستی هر رشته ای که هستی ۱۰۰ خودتو بزار و درس تو تا دکتری ادامه بده ... یه چیزی رو که شروع کردی تا آخر برو 🥰 یه مادر شاد باش ! به خودت برس ، برنامه ریزی کن یه تایمی رو باشگاه برو ، یه هنری یاد بگیر و ... 

من خطاطی رو تو دوران دانشجویی یاد گرفتم خط نسخ و هما و لاتین و نستعلیق و شکسته ... این پنج تا رو تو دوران دانشجویی م یاد گرفتم ، پدرم همیشه میگه دستخط اعتبار آدمه صحبت و شخصیت تو اعتباره ، تحصیلات و اعتباره ... حتی امضای تو اعتباره ، تو حتی یه امضا شیک داشته باشی و یه دستخط زیبا میگن طرف چقدر آدم حسابیه ... 

پدرم همیشه مارو به این هنر ا بین درس و زندگی تشویق می‌کرد... 🥰

ما خودمون پنج تا خواهر برادریم من بچه دومم . برادر بزرگترم راه پدر و ادامه داد و الان قاضی هست همسرش هم پزشک عمومیه سه تا بچه دارن ، بعد از من برادرم هست که با اینکه سه تا بچه دارن ولی امسال خودش و همسرش ارشد مجاز شدن برای انتخاب رشته از بین ۱۸۰ نفر رتبه ۴۰ آوردن ، زن داداشم اموزگاره ... ولی پدرم تشویق کرد که حفظ قرآن و شروع کنن و درس شونو ادامه بدن که قطعا روی رتبه و جایگاه شون تاثیر داره ... برای همین زن داداشم تو یه سال حافظ قرآن شد . ارشدم قبول شد در کنارش بچه ها هم حافظ شدن ، از بس صوت قرآن تو خونه شون می‌پیچه ناخداگاه هر کی تو خونه شون باشه حافظه 😁

بعد از این داداشم خواهرم هست که روانشناسی بالینی میخونه ،در کنارش زبان دوم شروع کرده با دو تا بچه ... آخری هم خواهر کوچیکم هست که تازه نامزد کرده و علوم تغذیه میخونه در کنارش یکی از بهترین طراحای دیجیتاله که طراحی دیجیتال انجام میده ...

ببین اینارو گفتم که بدونی هیچ وقت واسه شروع دیر نیست ! تو زندگی جز خودتو خانواده ت هیچ کس برات نمیمونه ! الکی خودتو به خاطر حرف دو تا آدم، خواهر شوهری و زن داداشی کسی ناراحت نکن تا میتونی روی خودتو بچه هات سرمایه گذاری کن 😊 ارزش تو ببر بالا تر ، حتما بغل درست یه هنری ، زبانی حفظ قرآنی چیزی و شروع کن ، این زندگی فقط یه باره ! آخه ارزش داره ب چیز ی غیر خودت فکر کنی ؟؟ 

از امشب بشین برنامه هاتو بنویس و قدم به قدم برو جلو 🥰 امیدوارم که مووووووفق باشی مامانه زیبا

ببخشید حرفام زیاد شد 😁 برای یه مامانی که دوست داره روی خودش سرمایه گذاری کنه و موفق ترین باشه هیچ وقت از تجربیات م کم نمیزارم🎀

بر اساس تجربه بگم نه ! تو تازه یازدهمی کلی از مسیرت مونده ! همیشه به چیزای بزرگ فکر کن و از امسال تابستون خوب شروع کن یه دوست داشتم که صفره صفر بود سال ۱۲ ام از تابستون شروع کرد پر قدرت پزشکی آورد 🥰 دختره زیبا تو یکسال برای آرزوت وقت داری تا آخرین لحظه تلاش خودتو بکن حتمااااا جواب میگیری