رفتم بانک ۵.۶ تا پله داشت از پله ها رفتم بالا ساعت ۱۲ونیم شد درا بسته و قفل شد
حالا منم چادری خیلی سنگین و رنگین🤣
من همینجور داشتم نگا میکردم اومدم برگردم پام سر خورد همه پله ها رو ویژژژژژژ اومدم با با.سن کف پیاده رو خوردم زمین 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
اخ نمیدونی که چقدر دردم گرفت
دست گردن کمر لگن رون
کلا بغل رونم سیاه شده 🤣🤣🤣🤣
اخ هربار یادم میا یهو میفتم سر خنده
خدامیدونه مردم چقد خندیدن و به رو نیاوردن 🤣🤣🤣🤣