2777
2789

ده سال قبل دانشجو که بودم یه دختره طبقه بالامون بود همیشه ناراحت بود.همه میدونستیم ناراحته ولی کسی براش کاری نمیکرد یه سلام علیک کوچیک با همه داشت و تمام

ما بیشتر پنجشنبه جمعه ها تو آشپزخونه موقع غذا درست کردن با همدیگه حرف میزدیم و دوست میشدیم ولی اون هیچوقت برا غذا درست کردن نمیومد.بچه ها میگفتن باباش خر پوله و همین یه دخترو بعد از چند تا پسر خدا بهش داده.میگفتن اول سال باباش میاد برا کل سالش با فلان رستوران قرارداد میبنده و هر روز براش غذا میفرستن حتی روزایی که سلف تعطیل نیست

همیشه تیشرت شرتک تنش بود.پوست سفید موهای خرمایی روشن

یک شب ساعتای دوازده شب بود.آخر ترمم بود بیشتر بچه ها رفته بودن خونشون خوابگاه خلوت بود.هم اتاقیای منم همه رفته بودن

درو قفل کردم چراغارو خاموش کردم دراز کشیدم.هنوز پنج دقه نشده بود خواب و بیدار بودم که یه دفعه صدای داد و فریاد وحشتناک شروع شد

نمیدونین چقدر ترسناک بود

صداهایی که حرف نبود کلمه نبود ولی خیلی راحت بهم میگفت یه اتفاق بد افتاده

در عرض یک دقیقه کل خوابگاه هفت هشت طبقه جمع شدیم طبقه یک

یه دختره نشسته بود کف راهرو و فقط داد میکشید میگفت خودم دیدمش مطمئنم خودش بود و دوستاش هی میگفتن شب بوده تاریک بوده اشتباه دیدی

ظاهرا این دختره تو اتاق دوستش شارژرشو جا گذاشته.هر چی زنگ میزنه در میزنه دوستش جواب نمیده.در اتاق دوستشم قفل بوده.اینم از بالکنامون که بهم راه داشت رفته اتاق دوستش شارژرشو برداره که جسدشو زیر تخت دیده..

دیگه نگم از اینکه اون شب چند تا دختر بدون سرپرست تو خوابگاه چی کشیدیم

همه رفتیم کلید اتاقامونو آوردیم و یکی یکی امتحان کردیم

تا اینکه بالاخره یکیش درو باز کرد و...

دختر به اون سفیدی کبود کبود شده بود

تا مسئولای دانشگاه اومدن تا پلیس و اورژانس اومدن ماها مردیم و زنده شدیم

بگذریم

حالا بعد از ده سال یه عروس داماد اومدن طبقه پایینمون که...

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

هیچ وقت یادم نمیره تو اتاقی خابیدم ک ۶نفر هم اتاقی تو ماشین پراید تو جاده بودن، شاخ ب شاخ شدن ۵ نفر مردن و ی نفر بیمارستان روان بستری شد

اون شب صبح نمیشد

لطفا دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.خونه به رهن بره و پولم ازاد بشه.دیگه کشش ندارم موهام سفید شد

یه دانشجو پزشکی ترم ۸ میشناسم خودشو از طبقه خوابگاه پرت کرد....💔

چرااا؟

باورش سخته که نیستی رفتی از پیشم .                               عزیزای دلم ؛ رفتنتونو باور ندارم. ای کاش بودین.. آروم بخوابید..                                                      

اون با اون وصعیت خودکشی کرده ببین من چ قور پوست کلفتم ک هنوز خودمو نکشتم

دختر برنده دختریه که پسر بلاتکلیفو گذاشته کنار با این که خیلی دوسش داشته..❤️‍🩹من حماقت کردم عمرم تباه شد ولی تو اشتباه منو نکن...🙂

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز