تایپک قبلی گفتم با یه نفر تو رابطه م و خلاصه بعد اینکه خانواده ها با هم آشنا شدن و میخاستم کم کم همه چی رو جدی کنیم متوجه شدم سرد شده و خیانت کرد بهم دیروز اومد محل کارم گفت من اونو فقط واسه رابطه جنسی میخام تو به من همچین اجازه ای نمیدادی بهم حق بده و خلاصه خیلی حالمو خراب کرد عصبی شده بودم بعد جالبیش اینه با یه زنی رفته تو رابطه که زنه متاهله بچه داره و من شماره اون خانوم رو دارم دیروز گفت حق نداری بهش پیام بدی ناراحتش کنی ینی منکه اونقد حالم خراب بود دیروز نفسم بالا نمیومد ولی اون بفکر حال اون زنیکه بود نمی دونم چرا یهویی اینجوری شد من چرا گول خوردم حالم داغونه این دوران کی تموم بشه فقط میخام همه چیو فراموش کنم به زندگیم ادامه بدم بنظرتون میشه؟