خانم اومد دم مغازه گفت بیچاره ام پول پیش ندارم وسیله های خونم حراج گزاشتم بفروش گفتم نزارید من دارم تحویل میدم مسولیت قبول نمیکنم زوری گزاشت خلاصه یه دونه آینه مجسمه گربه فرشته آسیب دید منم پولش رو دادم بااینکه بهش گفته بودم
کسی رو بردم ازش وسیله برداشت پولش هم دادیم الان هرروز مزاحمت ایجاد میکنه
پول بیشتر میخاد موندم چیکار کنم چهارتا ماهی تابه خراب گلدون یک ودویست حساب کرد روی حسن نیت برداشتیم فکر کرده ما قلکیم چکار کنیم