خانواده شوهرم یک سال و نیمه قهرن
رفتن حج تاپیکای قبلیم گفتم یه چیزایی
من امروز جو گرفتتم گفتم بذار پیام بدم بهشون مکه ان شاید جو گرفته باششون و کینه هارو بذارن کنار
بعد دیدم پدرشوهرم یه طومار تایپ کرده واسه من همش تهمت زده به خودمو خانوادم
اخر سرم نفرین که ایشالله زنده باشم و ببینم بچه هات به سرت بیارن
خیلی حالم بد شد
بخدا اختلافشون همش با خودشونه ولی همش از چشم من میبینن و نفرین میکنن