رابطمون خوب نیست اصلا باهم چه رابطه جنسی چه رابطه عاطفی اصلا نازمو نمیکشه یه قربون صدقه هیچی هیچی اصلا براش وجود ندارم صبح تا شب سر کاره وقتی هم میاد یه شام میخوره و میخوابه انتظار رابطه جنسی فقط داره ازم نه بیرون میریم نه تفریحی چند روز پیش مریض شدم به خدا اصلا براش مهم نبود من براش صبحانه اماده میکنم همیشه حسرت این موند به دلم که یه بار هم برای من از این کارا بکنه بعضی وقتا گریه میکنم حتی نمیاد ارومم کنه امشب بهش گفتم بابا یه بیرون منو ببر پوسیدم تو این خونه گفت تقصیر خودته زندگی ما چیزی کم نداره تو شلوعش میکنی تو زن شادی نیستی خیلی کم اوردم خیلی چی کار کنم