2777
2789
عنوان

سخت ترین تصمیم زندگیم بود

100 بازدید | 4 پست

من حدود یک سال بود روی یه شخصی کراش بودم و میخواستم به یه بهونه ای برم پیشش یا محل کارش ولی بیخیال شده بودم و با خودم میگفتم اگ قسمت بود بهم دیگه برمی‌خوردیم تا اینکه از یه دوستی بهم پیغام رسید ک این اقا همکار میخواد منم از خدا خواسته رفتم پیشش بعد یک هفته اونجا بودم شبی نبود ک من گریه نکنم صبح با شوق میرفتم عصر دلم تنگ میشد براش فقط گریه گریه واینو بگم ک این اقا اولا دخترا خیلی دورشن و میخوان مخشو بزنن و من تو محل کار لاس زدن دخترا رو باهاش میدیدم اذیت میشدم بعدم این اقا از نظر کاری به نظرم استرسی بود و اضطراب داشت موقع کارش بقیه شو مینویسم

خیلی استرس و اضطراب داشت موقع کار منم ک دیدم اوضاع اینه من هر شب حالم بده اینم ک چراغ سبزی نشون نمیده اگه هم نشون میده من نمیفهمیدم چون حس میکردم با بقیه هم همین رفتارا رو داره اگه بامن راحته با بقیه هم راحته دلموزدم ب دریا رفتم گفتم دیگه نمیخوام جات بیام سرکار و تو اضطراب داری اینو به من منتقل میکنی و راستشو بخواین خوردش کردم ی طورایی خوردش کردم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

میدونین به دولیل این کارو کردم یکی اینکه واقعا حالم بد بود همش ذهنم درگیرش بود دواینکه رفتاراش اینطوری بود اذیت کننده بود خیلی خودشو بالا میدید و منم اومدم بیرون کلیدو گذاشتم همونطوری ول کردم اومدم و خدافظی کردم بچه ها الان حالم خیلی بده هم دلم تنگ شده هم فکر میکنم بهش هم میگم کاش اینطوری نمیگفتم هم میگم شاید اینطوری گفتم بیشتر جذب شه اصلا چون همه ی دخترای دورش از اینان ک موس موس میکنن و الان نمیدونم واقعا چیکار کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز