2777
2789

شوهرم یه کارمند ساده بود و هست با حقوق معمول کارمندی مدتها بدون ماشین بودیم تو خونه های داغون بعدش اومد یه خونه تو منطقه لوکس اجاره کرد یه ماشین مدل پایین معمولی هم خرید تو این فاصله هم یه واحد خریدیم دادیم اجاره بعد رفت تو کار معامله ماشین و یکم دستش باز شد بماند که این بین با نتونم کاری هاش ضرر هم دادیم و چند ماه من تو عذاب و فشار شدید بودم گذشت و یکم اوضاع روبراه شد 

من خانواده ثروتمندی دارم و تو شرایط خیلی خوبی بودم زندگی با این مرد خیلی برام سخت و طاقت فرسا بود ولی با هر بدبختی که بود موندم شرایط ما هنوزم خوب نشده اونقدی که باید ولی شوهرم شروع کرده به بریز به پاش مثلا مجردی رفته مسافرت میگه دوست صمیمیم که ازدواج کرد براش کادو سنگین ببریم دعوتش کنم سفر با خرج خودم برای خانواده ام فلان کارو کنم اون از خانواده فقیریه و خیلی دوست داره بگه خانواده تو کاری نکردن و خانواده من کردن

ما دیشب دعوای خیلی بدی کردیم سر همین چیزا البته خب مدتهاست تو جنگیم ولی دیشب میخواستم برم خونه پدرم ولی بازم اومد منت کشی و نذاشت ولی چندتا تیکه انداخت که منم جواب دادم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سوالم اینکه شما با این خانواده ای که داشتی چرا ایشون رو انتخاب کردی؟

》اولین گناه ،گناهیه که روی سنگ قبرت مینویسن《                   》هرکسی ذات واقعیت رو ببینه سوارت میشه《                             》شک تنها حقیقته《

مشاوره برین مسئلع ای نیس که بخاطرش جدا بشی

وقتی میگه تو به خانوادت پول میدی چون ته دلش می‌دونه خانوادت ازش بالاترن مثلاً میخواد در حد خودش بیارتشون پایین تا آروم بشه 

هیچوقت مردم را نمیفهمم اما باید یک جوری میان آن‌ها زندگی کنم...!                                                               اندک اطلاعاتی در اختیار دارم که حاصل خوندن و تحقیق کردنه.                                                                            فردی بشدت کنجکاو .                                                عاشق کتاب ، حیوانات ، فیلم ، کهکشان ، نکات پزشکی ، روانشناسی و در کل عاشق یادگیریم و از یادگیری استقبال میکنم.          

خانواده ام بیش از حد بهش احترام میذارن ولی بخاطر فشار عقده هاش نمیاد خونه ما می‌گفت تو خونتون بهم بی حرمتی میشه هرچی میگفتم چی حرفی نداشت برای گفتن

سوالم اینکه شما با این خانواده ای که داشتی چرا ایشون رو انتخاب کردی؟

خودتو بذار به جاش
بعد این همه مدت زندگی وسط این موقعیت سخت این سوال خیلی رو مخه
نیومده که ما فقط سرزنشش کنیم. دنبال راه حل برای وضعیت فعلیشه
خب آدما اشتباه میکنن چون نمیدونن آخرعاقبتشون مثل امروز میشه وگرنه انجام نمیدادن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز