عموم حدود ۵۰ سالشه خیلی خوشتیپ و ایناس ، پونزده سال پیش با سه تا بچه زنش ازش جدا میشه و خلاصه تنها میشه.
امروز مامانم زنگ زد بهم گفت که انگار یه مدته یا یه دختره توی رابطن و پنج سال از خودش کوچیکتره و توی محل کارش باهم آشنا شدن..
نمیدونم چرا مادربزرگم بعد از اینکه فهمیده ،نفرینش میکنه..
والا کار خلاف شرع هم انجام نداده که، ولی من خیلی براش خوشحال شدم، چون خیلی همسرشو دوست داشت و بعد از جدایی حالش خیلی بد بود، احساس میکنم الان خیلی حالش بهتر شده🥲
نظرتون چیه؟