بچه ها من که تازه عروس بودم عید قربان هیچی برام نیاوردن و کاملا منکر رسم و رسومات شدن .
شب عروسیم افتاد دقیقا شب عید قربان که گوسفندی که زیرپام کشتن همه شو تو یخچال خونه ما جا دادن منه خوش خیال فکر کردم برای قربان دادن به خودمون
بعد مادرشوهر امر کرد به پسرش که همشو دربیار از یخچال بیار خونمون چون جا نداریم گذاشتیم اونجا !
و من هنگ
حالا از اون سال هرسال مادره میگه عید قربان بیاید منزل ما و پیشاپیش برای خودش برنامه میریزه !!
منم امسال به شوهرم گفتم منکه تازه عروس بودم قربان مهم نبود دیگه برای منم مهم نیست و نمیام
اونم ناراحت شد
مادرش یجوری وانمود میکنه انگار ما هیچ برنامه دیگه ای نداریم باید اونجا باشیم
بچه ها بخاطر اون رفتارشون نمیخوام برم هیچوقت عید قربونا خونشون
نظرتون